جر کلباد
جَرِ کلباد Jar Kolbad
بقایای خندقی در مجاورت روستای کلباد در غرب استان.
«جَر» یا «جَهْرْ» واژهی تبری «کندک» فارسی و معرّب آن خندق است. «جَرِکلباد» مرز دو ولایت استرآباد و تبرستان بود. سابقهی این مرز، چندان طولانی نیست و پیش از آن، تمیشه (طمیشه/طمیس/طمیسه)، مرز دو ولایت بود و روزگاری پس از حیات تاریخی تمیشه، جَرِ کلباد در شرق گلوگاه، به عنوان مرز دو منطقه معین شد و نشانههایی از آن تاکنون باقی است.
قدیمیترین نشانهای که از وجود این جَرْ میتوان یافت، در کتاب تاریخ مازندران است كه در سال 1044ق نوشته شده است. نويسنده، مرز شرقی مازندران را رودخانه کربند ميداند: «در کنار کلباد1 کاین میباشد.»
پس از آن، در کتاب تاریخ گیتیگشا دربارهی آن آمده است: «بدان که جَرِ مزبور حفرهای است به طریق خندق بسیار عمیق و آن راهی است به جهت معبر دقیق [که] سلطان جنت مکان، شاه عباس صفوی به جهت سد راه ترکمان و انسداد طریق سلوک و عبور آن طوایف [...]، حفرهی مذکور را حفر کرده است. به رسم زمین مازندران و قراء آن عرصه بهشت نشان، اکنون از اطراف، درختان قوی رسته و اشجار ستبر به هم پیوسته، اغصان متصله بر یکدیگر پیوسته، از هیچ مکان آن در چهار فرسنگی طول به هیچ وجه عبور مقدور و به جز از همان یک راه باریک، مرور میسور نمیبود.»
اعتمادالسلطنه حفر خندق کلباد را مربوط به زمان شاه عباس یکم میداند که از کوه تا دریا کشیده شده بود و چهار فرسنگ امتداد داشت. او هدف از ایجاد خندق را بریدن راه ترکمنها بر مازندران نوشت.
رضاقلیخان هدایت، آن جا که از نبرد محمد حسن خان قاجار و شیخ علیخان زند یاد میکند، از این منطقه به عنوان مرز دو ولایت اسم میبرد: «... و چون کلباد پایانِ مازندران و سرآغازِ بلاد استرآباد است و منظور نظر شهریار قاجار [= محمد حسن خان]، کشیدن الوار به جانب استرآباد بود، از کلباد به استرآباد راند و شیخ علی خان از تشویشِ جان، در کلباد بماند.»
میرزا ابراهیم نیز که در سالهای 1276 و 1277ق، کتابی برای ژنرال دُرن روسی مینوشت، حفر خندق کلباد را به امر شاه عباس میداند. وی مینویسد: «شاه عباس ماضی در انتظام امر مازندران و استرآباد اهتمام تمام داشت. به ملاحظهی تاخت و تاز طوایفِ ترکمانیه، مقرر فرمود که از حوالی کوه متصل به اشرف البلاد تا ساحل لب دریای خزر که طولاً چهار فرسنگ است، خندق عمیق کندند که سوار از آن نتواند گذشت و راه عبور مازندران به استرآباد منحصر به آن معبر است و هرگاه کسی در آن معبر مينشست، راه دیگر از مازندران به استرآباد نبود ... . چون جَر به معنی شکاف است و این جَر در حوالی کلباد واقع است، به جَرِ کلباد مشهور شده، لیکن در این زمان خراب شده است و چندین راه دارد.»
بُهلر - معلم دارالفنون و سفرنامهنویس فرانسوی - دربارهی این «جَر» مینویسد: «از اشرف [بهشهر] تا خورشیدکلا، سه فرسخ و نیم و از خورشیدکلا به قدر نیم فرسخی، خندق خرابهای است که در سنوات سابقه، از رشته تپههای کوچک الی لبِ دریا کنده بودند به جهت تشخیص سرحد مازندران و استرآباد.»
ژاک دمرگان فرانسوی که در سالهای 1309ـ1307ق/ 1991ـ 1889م برای تحقیق در مسائل جغرافیایی و زمینشناسی به ايران آمده بود، در مورد مرز غربی استرآباد مينويسد: «در طرفِ مازندران [= شرق استرآباد]، حد بین دو ایالت، قراردادی است. این مرز از رشته جبال اصلی شروع و بین اشرف [= بهشهر] و کردمحله [=کردکوی] در غرب دهِ لیوان، تقریباً روبهروی دماغه شبهجزیرهی میانکاله که خلیج استرآباد را مسدود میکند، به دریا میرود.»
افضل الملک در اواخر عصر قاجار، بندرگز را جزو مناطق استرآباد نوشت، یعنی جر کلباد در غرب بندرگز واقع است، زیرا هنوز مرز دو ولایت، جرِ کلباد است.
رابینو نيز چند بار از جر کلباد یاد میکند: «... حدّ غربی آن [= مازندران] در مغرب سرخانی رود، شرقی آن محدود است به جَرِ کلباد و شاهکوه.» با این تفاوت که وی، حفر آن را مربوط به کریمخان زند میداند: «... جر کلباد یا خندق کلباد که در زمان پادشاهی کریمخان زند به وسیلهی محمد خان سوادکوهی که در آن موقع حاکم مازندران بود، کنده شده است تا اشرف [= بهشهر] و حدود شرقی مازندران را از تاخت و تاز ترکمنها حفظ کند.» همچنين وي مينويسد: «از گلوگاه، راه خود را از میان جنگل تعقیب نموده، به جرِ کلباد آمدیم که مرز ایالت مازندران است و حصاری بلند و خرم و نیز خندقی در سمت شرقی آن است که از دامنهی کوهستان و میان جنگل و مجرای باتلاقی به ساحل دریا میرسد. این حصار، چند سال پیش از گُلمن (1771مسیحی) به آن حدود به فرمان محمدخان سوادکوهی، حاکم مازندران برپا شد تا از هجوم ترکمنها به مازندران جلوگیری شده باشد. در این خط بین کوه و دریا، نُه برج وجود داشت.»
در اواخر عصر قاجار، از گزارش ارسالي وکیلالدوله - مخبر انگلیسیها - برمیآید که جر کلباد همچنان مرز دو ولایت بود. او از اعتراض معاون حکومت استرآباد - محمدمهدیخان ساعدالسلطنه - به دخالت عمّال حکومتی مازندران در امرِ استرآباد یاد میکند که بندرگز جزو استرآباد است و ربطی به مازندران ندارد و همچنين میرساند كه جر کلباد که در شرق بندرگز واقع بوده، همچنان به عنوان مرز دو منطقه بوده است.
رضاشاه نيز که در سال 1305ش از این منطقه عبور میکرد، مینویسد: «در این جا [= شرق گلوگاه] جاده پس از تمایل به سمت شمال، از خندقی که سرحد استرآباد و مازندران است، میگذرد. این خندق از شمال به جنوب است و مختصری انحراف به طرف شرق و غرب دارد. طولش کمی متجاوز از یک فرسنگ بوده و وجه تسمیهاش به جَهرِ لنگه به مناسبت کوهی است در جنوب به همین نام که تقریباً نیم فرسنگ از ابتدای این خندق دور است. چون شروع این خندق از دامنهی همین کوه بوده، لهذا به این نام خوانده شده است. اینجا خاک اشرف[= بهشهر] تمام میگردد و بلوک انزانِ استرآباد شروع میشود.»
در بررسی منوچهر ستوده در سال 1364ش، در مورد این جَر آمده است: «درازای این جَر در قدیم به شش کیلومتر میرسید و از دامنهی کوه بَردِنا تا خلیج گرگان ادامه داشت ... عمق کنونی جَرِ کلباد، نزدیک به کوه بردنا، ده متر و پهنای آن دوازده متر و ارتفاع خاکریز غربی آن از سطح زمین هشت متر است... .»
دربارهي قدمت و سابقهی جَر باید گفت که حفر آن به طور قطع مربوط به عصر صفوی و زمان شاه عباس یکم است و نوشتهی رابینو بیتردید خطاست، زیرا وقتی ملا شیخ علی گیلانی که شش سال پس از مرگ شاه عباس یکم، حد شرقی استرآباد را کلباد مینویسد، احتمال حفر خندق در آن زمان بیشتر در ذهن متبادر میشود تا در زمان کریمخان زند. به ویژه آن که، میرزا محمد صادق نامی اصفهانی که خود مورخ عصر زندیه است، به صراحت آن را یادگار شاه عباس میداند. افزون بر آن، وقتی كه هدایت از نبرد خان قاجار (محمدحسنخان) و خان زند (شیخ علیخان) یاد میکند و یادآور میشود که منظور خانِ قاجار، کشیدن سپاه لُر به سمت استرآباد بود، اما خان زند از تشویشِ جان در کلباد ماند، خود میرساند که: کلباد مرز دو ولایت بوده و احتمال وجود «جَر» نيز بعید به نظر نمیرسد. مطلب دیگری که میتوان از آن نتیجه گرفت اين است كه: هنوز کریمخان بر خان قاجار پیروز نشده بود تا بتواند برای تثبیت اوضاع آن مناطق، فرمان حفر خندقی را بدهد. افزون بر آن، میرزا ابراهیم و اعتمادالسلطنه نيز آشکارا آن را به دورهی شاهعباس نسبت میدهند.
از سندی بدون تاریخ در کتاب از آستارا تا استارباد که انشای عصر صفوی را دارد، برمیآید که مرز غربی ولایت استرآباد در عصر صفويه، کلباد بوده است و جَرِ مزبور در همان عهد حفر شده بود. در این سند، رقم قراسواران ولایت استرآباد از سوی شاه صفوی (معلوم نیست شاهعباس بوده یا یکی از شاهان پس از او) به میرزامحمد بیگ قاجار قورچی باشی، در سفر شاه به استرآباد داده شده است.
«منصب قراسوارانی کل بلوکات و احتشامات دارالمؤمنین استرآباد از حد قریهی کلباد تا حد گرایلی [= مرز شرقی ولایت استرآباد]، منصب مزبور موافق معمول دستور سابق به رفعت و معالی پناه مشارالیه [= میرزا محمد بیگ قاجار قورچی باشی] مرجوع شد ... ریشسفیدان ایالات و احتشامات و کلانتران و کدخدایان و رعایا و جمهور متوطّنین بلوکات از حد قریهی کلباد الی حد گرایلی رفعت و معالی پناه قورچیباشی مشارالیه را من حیث الاستقلال و النفراد قراسوران خود دانسته، از امر و نواهی مومی الیه را ... مطیع و منقاد بوده باشند... .»
این سند میرساند كه مرز غربی ولایت استرآباد در آن زمان، کلباد بود و انتظار حفر خندقی در آن منطقه دور از ذهن نیست، همانطور که منوچهر ستوده، نسبت ساخت جر کلباد را به شاهعباس صفوی، باورکردنیتر میداند. با این حال، ممکن است پس از تثبیت حاکمیت کریمخان زند، به تعمیر و تجدید آن دست زده باشند.
پینوشت:
1. به نظر میرسد منظور کهنه کلباد است.
منابع:
• اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان. (1367). تاریخ منتظم ناصری (جلد 3). (تصحیح محمد اسماعیل رضوانی). تهران: دنیای کتاب.
• افضلالملک، غلامحسینخان. (1373). سفر مازندران و وقایع مشروطه. (به كوشش حسین صمدی): دانشگاه آزاد قائمشهر.
• بُهلر. (1356). سفرنامهی بُهلر (جغرافیای رشت و مازندران در زمان سلطنت ناصرالدين شاه). (به کوشش علیاکبر خداپرست). تهران: توس.
• دمورگان، ژاك ژان ماري دو. (1338). هيات علمي فرانسه در ايران: مطالعات جغرافیایي. (ترجمه و توضیح کاظم ودیعی). تبریز: چهر.
• رابینو، یاسنت لویی. (1356). سفرنامه مازندران و استرآباد. (ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی). تهران: علمی و فرهنگی.
• رضاشاه پهلوي. (1355). سفرنامه مازندران. (ضبط و تحریر فرجالله بهرامی). تهران: مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی.
• ستوده، منوچهر. (1377). از آستارا تا استارباد (جلد 5 و 6). تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
• ستوده، منوچهر. (1366). از آستارا تا استارباد (جلد4: بخش دوم). تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد.
• گیلانی، ملاشیخعلی. (1352). تاریخ مازندران. (تصحیح منوچهر ستوده). تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
• مقصودلو، حسینقلیخان (وکیلالدوله). (1362). مخابرات استرآباد (جلد 2). (به کوشش ایرج افشار و محمد رسول دریاگشت). تهران: تاریخ ایران.
• موسوی نامی اصفهانی، میرزامحمدصادق. (1363). تاریخ گیتیگشا. تهران: اقبال.
• نامي، میرزا ابراهیم. (1355). سفرنامه استرآباد و مازندران و گیلان و ... . (به کوشش مسعود گلزاری). تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
• هدایت، رضاقلیخان. (1339). تاريخ روضهالصفای ناصری (جلد 9). قم: [بینا].