جرجان/ شهر
جرجان Jorjan
قدیمیترین و مهمترین شهر تاریخی سرزمین گرگان.
بقایای شهر تاریخی جرجان در غرب شهر گنبدکاووس كنوني واقع شده است. نخستين کسی که در جرجان کاوش کرد، ژنرال زاهدی بود که در سال 1926م، زمانی که حاکم دشت گرگان بود، کاوشهای محدودی در این شهر انجام داد. در نتیجهي کاوشهای زاهدی، بقایای اشیاء سفالی، فلزی و شیشهای به دست آمد که به موزهي گرگان منتقل شد. در سال 1950م، مصطفوی و راد، کاوشهای محدودی در این شهر انجام دادند که هیچ گزارشی از این کاوشها منتشر نشد. در پاییز 1969م، سرفراز و بابکراد، گمانهزنی کوچکی در نزدیکی امامزاده یحیی انجام دادند که گزارش آنها نیز منتشر نشد.
برای اولین بار، کاوشهای هدفمند در این شهر از سال 1970 تا 1977م، توسط محمدیوسف کیانی انجام شد. در سال 1361ش، بررسی مقدماتی شهر جرجان به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم، توسط محمد مهریار و همکاران انجام شد.
در سال 1376ش، یزدان نورانی، اولین فصل ساماندهی شهر جرجان را انجام داد و پس از وی، در سال 1379، حمید عمرانی رکاوندی، با هدف جلوگیری از تخریب آثار معماری و استحکام بخشی معماری مکشوفه و کاوشهای کیانی در شهر جرجان، دومین فصل ساماندهی این محوطه را انجام داد.
اولین فصل کاوشهای هدفمند جرجان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، توسط محمد مرتضايي از سال 1380 تا 1385، با هدف ساماندهی کاوشهای پيش از انقلاب و مطالعه معماری و شهرسازی ایران در قرون اولیه اسلامی آغاز شد.
شهر تاریخی جرجان در بستر دو رودخانه مهم گرگانرود و چهلچای شکل گرفته است. در دو سوی رودخانه، از هزاران سال پیش، زیستگاههایی از دوران مس و سنگ، آغاز شهرنشینی و تمدنهای شکوفای دوران تاریخی و اسلامی شکل گرفته است. بیش از صدها محوطه و تپه باستانی وجود دارد که تنها بخش اندکی از آنها شناسایی شده است. دادهها و یافتههای باستانشناسی در این منطقه، نشانگر آن است که نخستین زیستگاهها پس از گذر از دوران مس و سنگی و ورود به مرحله شهرنشینی و مفرغ، به شکل یکی از حوزههای فرهنگی در شمال شرق ایران، از مناطق مهم فرهنگی ایران بسان خوزستان یا از دیدگاهی، مهمتر از آن است. این رودخانه نقش بسیار مهمی در شکلگیری شهر جرجان دارد. مطالعات باستانشناسی نشان میدهد که این منطقه، همهي شرایط لازم برای تداوم فرهنگی را تا دوران اسلامی داشته است.
کشف سفالینههای مربوط به هزارهي پنجم پيش از میلاد و عصر آهن در محلی به نام «حبیبلی» در محدودهی شهر جرجان و در حاشیه رودخانه گرگانرود، شاهدی بر این مدعاست.
نام شهر تاریخی جرجان (گرگان) در کتیبهي داریوش در بیستون، به شکل «ورکان» یا «ورکانه» و در وندیداد، به صورت «وهرکانه» آمده است. صورت فارسی جرجان مقتبس از اروپایی آن، «هیرکانی» یا «هیرکانه» ميباشد. هیرکانه در اوایل شاهنشاهی هخامنشیان جزو سرزمین ماد بود و بعدها جزو متصرفات شاهنشاهی هخامنشی شد. هیرکانه از نظر اداری، جزو منطقه مالیاتی پارت / پرثوه، از نظر نظامی فرمانده مستقلی داشت و تجهیزات نظامی آن نیز مانند سپاهیان ماد بود. براساس کتیبه داریوش در بیستون، با نافرمانی پارت و ورکان نسبت به داریوش، ویشتاسب، پدر داریوش که در پارت به سر میبرد، شورشیان را در هم شکست.
هیرکانیه در حمله اسکندر به ایران به تصرف او درآمد. اسکندر در حمله به ایران، پس از مدتی استراحت در شهر صد دروازه، احتمالاً از طریق بسطام وارد استرآباد شد و هیرکانیه را تسخیر کرد. جغرافینویسان یونانی، پس از دورهي رونق حوزهي عمل اسکندریه، اصطلاح دریای هیرکانیه را به جای دریای کاسپین که هرودوت آن را مصطلح کرده بود، به کار بردهاند.
اوایل دورهي اشکانیان، اهالی هیرکانیه به صورت قومی مستقل درآمدند، به طوری که مهرداد اول اشکانی، پس از جنگ داخلی، به سوی هیرکانیه شتافت. احتمالاً در سال 58 میلادی، جانشینان گودرز اشکانی در هیرکانیه فرمانروایی میکردند و قلمرو آنان از مغرب تا کومس/ قومس و از جنوب تا منطقه سکاهای سیستان گسترده بود. در دورهي اشکانی، هیرکانیه از پارت جدا شد و استقلال یافت و سفرایی نزد قیصر روم فرستاد و بلاش اول، ناگزیر استقلال هیرکانیه را به رسمیت شناخت.
اردشیر بابکان، نخستین شاه ساسانی، برای رفتن به بلخ، وارد جرجان شد. جرجان در این زمان از مواضع دفاعی ایرانیان در برابر هجوم اقوام وحشی بوده است. چند تن از پادشاهان ساسانی در آنجا دیوارهای بزرگی در برابر یورش قبایل وحشی بنا کردند که نمونهي آن، دیواری به طول پنجاه فرسنگ ناحیه طول (احتمالاً دهستان) است که پیروز اول ساسانی آن را ساخت. پس از او، کواز نیز چنین کرد. زمانی که خسرو اول به پادشاهی رسید، در ناحیه صول در جرجان، شهرها، قلعهها، باروها و بناهای بسیاری از سنگ ساخت. زمانی به ملوک جرجان، «اناهبذ1» و به ملوک دهستان، «صول» میگفتند.
در دورهي اسلامی، پس از فتح نهاوند، جرجان در زمان عمر، خلیفه دوم، به دست سویدبنمقرن گشوده شد و فرمانروای جرجان با پرداخت دویست هزار درهم، صلح را پذیرفت. ظاهراً در این هنگام، جرجان در تصرف ترکها بود.
در سال 98ق، یزیدبنمهلب با سپاهی که طبری تعداد آن را یکصدهزار تا سیصد هزار تن نقل کرده، شامل اهالی کوفه، شام، سران خراسان و ری و موالی و ممالیک، به ولایت جرجان که فیروز بن قول، مرزبان آن بود، حمله کرد. در اواخر قرن سوم، خراج ولایت جرجان به ده میلیون درهم میرسید.
در سال 424، پس از به سلطنت رسیدن سلطان طغرل بیگ، یکی از سرداران او به ولایت جرجان فرستاده شد. در سال 589، ناحیه جرجان در دست خوارزمشاهیان بود و در همین سال، جرجان به تصرف سلطان طغرل بن ارسلان درآمد. در سال 597-596، همزمان با یورش مغولان به ایران، مدتی جرجان در دست سلاطین غور بود. در حمله مغولان، ولایت جرجان به دست آنان افتاد و اهالی آن قتل عام شدند. در سال 738ق، ولایتهای جرجان و خراسان تحت اطاعت طغاتیمور، از نوادگان برادر چنگیزخان بود. پس از به قتل رسیدن طغاتیمور در سال 754، جرجان به طور موقت به دست سربداران افتاد، اما طایفه طغاتیمور و فرزندان او تا سال 812، در جرجان و حوالی آن حکومت داشتند. در سال 822، در دورهي تیموریان، ولایت جرجان محل رفت و آمد و از مراکز قشلاق مغولان بود. در این دوره، گاهی جرجان را مملکت ضبط کردهاند.
نام ولایت جرجان در دورهي صفویه در منابع دیده میشود و ظاهراً یکی از تقسیمات کشوری در این دوره بوده است، به طوری که در سال دوازدهم جلوس شاهعباس اول، به دستور او، طغیان اهالی ولایت جرجان سرکوب و حکومت ولایت جرجان به فرهادخان، حاکم مازندران واگذار شد.
در زمان ناصرالدینشاه، شهر استرآباد در ولایت جرجان، مشهور بود و از نظر تجاری، از شهرهای مهم آن ولایت به شمار میآمد و خلیج استرآباد، محل رفت و آمد کشتیهای تجاری روس بود. ظاهراً از همین زمان، ولایت استرآباد جانشین جرجان شده است.
• روند شکلگیری شهر جرجان به استناد متون تاریخی
شهر جرجان که اکنون ویرانههای آن در غرب شهر گنبدکاووس قرار دارد، قرنها مرکز ولایت جرجان و تبرستان و گاهی نواحی همجوار به شمار میآمد. گوتشمیت، نام کهن آن را لیکان/ لیکوم میداند. شهر، ظاهراً در مسیر یکی از شاخههای جادهي ابریشم قرار داشت. سهمی، بنای شهر را به جرجان بن لاود بن سام بن نوح نسبت داده است. در وندیداد اهورامزدا، خننته از شهرهای هرکانه (گرگان) را نهمین شهر از بهترین شهرهای آفریدهي خویش نامیده است.
ابناسفندیار، بنای آن را به گرگین میلاد نسبت میدهد. مساحت آن چهار فرسنگ و مدتها نشستگاه مرزبانان تبرستان بوده است. بلاذری، بنای شهر جرجان را به یزیدبنمهلب نسبت میدهد. وی مینویسد: هنگامی که او شهر جرجان را در سال 98 تصرف کرد، شهر، دیواری آجری داشت که مردم از دست ترکان در آنجا پناه میگرفتند. حمدالله مستوفی، بنای شهر را به نبیره سلطان ملکشاه نسبت میدهد، اما ظاهراً شهر در دورهي سلجوقی بازسازی شده است.
در دورهي ساسانیان، یزدگرد اول، ملقب به یزدگرد بزهکار، به آنجا آمد و بر تخت شاهی نشست و در همان شهر درگذشت. پس از او، بهرام پنجم نیز به جرجان آمد و از آنجا به نسا و مرو رفت. جرجان در سالهای 430، 499 و 577م، اسقفنشین نسطوریان بود. در دوره اسلامی، در قرن 18 هجری، شهر جرجان همزمان با ولایت جرجان، با صلح گشوده شد، اما در سال 98، بر اثر پیمان شکنی اهالی جرجان و شورش آنان، یزیدبنمهلب سوگند خورد که با خون اهالی جرجان، آسیاب بگرداند و جهمبنزمربن قیس جعفی را مأمور حمله به جرجان کرد. جهم، پس از کشتار بسیار، بر مردم شهر جزیه و خراج وضع کرد و رفتاری سخت با آنها در پیش گرفت.
به نوشته سهمی، یزیدبن مهلب پس از گشودن شهر جرجان، بارویی گرداگرد آن ايجاد كرد و طرح بنای چهل مسجد را ریخت و مسجدی به نام خود ساخت. وی همچنین نوشته است که در سال 142، هارونالرشید و در سال 203، مأمون همراه با حضرت امامرضا (ع) وارد شهر جرجان شدند. به نوشته ابناسفندیار، در سال 310، شهر گرگان/جرجان، دارالملک ابوالحسین پسر ناصرکبیر، از سادات علویان تبرستان بود. در حدودالعالم آمده است: «جرجان شهری است مر او را ناحیتی بزرگ است و سوادی خرم و کشت و بذر بسیار و نعمت فراخ و سرحد میان دیلمان و خراسان ... . شهر به دو نیم است، شهرستان است و بکرآباد، ورود هرندکز طوس برود، به میان این هر دو نیمه بگذرد... و از وی جامه ابریشم سیاه خیزد و وقایه (نوعی چادر ابریشمی یا پنبهای) و دیبا و قزین.»
ابودلف خزرجی در سال 341، از جرجان بازدید و آن را شهری زیبا و کنار رود بزرگی میان کوه و دشت و خشکی و دریا وصف کرده است و میگوید: در آنجا، خرما، ترنج و زیتون و گردو و نیشکر و انار میروید و ابریشم بسیار عالی تولید میشود و سنگهای قیمتی دارد. مقدسی نیز در قرن چهارم، شهر جرجان را با بازارها و کاروانسراهای زیبا وصف کرده و از محصولات آن، نارنج و ترنج و عناب و خربزه و انجیر و خرما و زیتون و انار و حلوای نیکو را برشمرده و از ماهی شگفتانگیز و خوشمزه آن یاد کرده است. مسجد آن را زیبا و دارای دکان (کرسی سنگی یا آجری) و منبر یافته که خطیب حنفی مذهب دارد. وي، قسمت دوم شهر را بکرآباد نوشته است که به شهر چسبیده و میان این قسمت، نهری با پلها قرار دارد و گورستان بزرگی در پشت نهر دیده میشود و نهر دیگری به نام طیغوری دارد.
در دورهي آلزیار، جرجان مدتها پایتخت آنها بود. به نوشته ابناسفندیار، در سال 328، رکنالدوله دیلمی به جرجان حمله کرد و وشمگیر ناگزیر به فرار شد. سال 418، سلطان محمود وارد جرجان شد. در سال 589، خوارزمشاهیان بر جرجان تسلط داشتند که در همین سال به دست سلطان طغرل بن ارسلان قلع و قمع شدند. به نوشته حمدالله مستوفی، جمعیت شهر جرجان در زمان آل بویه بر اثر وبا و جنگ، بسيار كم شد و در عهد مغول، مردم آن قتل عام شدند. به گفته وی، مردم جرجان، اندک و شیعه مذهب بودند. وی دور باروی آن را هفت هزار گام مینویسد و از مزار اکابر آنجا، از تربت محمد بن جعفر صادق مشهور به «گور سرخ» نام میبرد.
شهر جرجان بر اثر جنگهای ویرانگر و زمین لرزهها تخریب شد. به نوشته امبرسز و ملویل، از زمین لرزههای بزرگ آن، زلزله سال 874 بود که بر اثر آن، دوهزار تن از سربازانی که در جرجان پناه گرفته بودند، هلاک شدند و بسیاری از اهالی شهر به بغداد کوچ کردند. در سال 903، زمین لرزه دیگری سبب فرو ریختن بیشتر خانهها در جرجان شد و هزاران تن از ساکنان شهر جان باختند. سرانجام اهالی جرجان به حدود سه کیلومتری شهر که مکان مناسبی در کنار مقبرهي قابوس بود، مهاجرت کردند. این آبادی به تدریج گسترش یافت و در اواسط دورهي رضاشاه، شهر گنبدقابوس جانشین شهر جرجان شد.
• معماری و شهرسازی جرجان
شهر تاریخی جرجان به صورت چند ضلعی نامنظم، مانند بسیاری از شهرهای دیگر ایران، بر روی ویرانههای شهری از دورهي ساسانی بنیاد نهاده شده است. وسعت شهر در ادوار مختلف تغییر یافته و اوج شکوفایی آن مربوط به قرن پنجم و ششم قمري بوده است.
شهر در دو سوي رودخانه گرگانرود و چهلچای ايجاد و توسعه يافته است و به وسیله پلهای آجری به هم مرتبط میشدهاند. بقایای این پلها در قسمتهایی از اطراف رودخانه گرگانرود به چشم میخورد. این شهر دارای دیوار یا حصارهای داخلی و خارجی بوده و خندقی بین دیوارها ساخته شده است. مصالح ساختمانی این حصار از آجر، گچ و سنگ بوده است. ارگ شهر در قسمت مرکزی شهر واقع شده و به صورت شش ضلعی بوده است. بناهای مذهبی، دولتی و همچنین کارگاههای صنعتی شهر در میان و اطراف ارگ متمرکز بوده است. طرح این شهر به صورت شطرنجی ساخته شده، به طوری که همهي خیابانها و کوچهها به هم مرتبط بوده است و هیچ خیابان و کوچه بستهای در معماری این شهر ديده نمیشود. همهي خیابانها و کوچهها با آجر مفروش شده و دارای سیستم دفع آبهای سطحی بوده است، به طوری که تمامی آبهای سطحی واحدهای مسکونی وارد کانالهایی میشد که در اطراف کوچهها تعبیه شده و این کانالها با کانالهای خیابانهای اصلی شهر به وسیله تنپوشههای سفالی با هم مرتبط بوده و از طریق این کانالها که عمدتاً سرپوشیده بودهاند، آبهای سطحی دفع میشد. بيشتر واحدهای صنعتی شهر، از جمله کارگاههای شیشهگری، فلزکاری و سفالگری در اطراف معابر اصلی شهر ایجاد شده و شهر دارای محلهای مختلف صنعتی و خدماتی، از جمله محلهي شیشهگران و سفالگران و غیره بوده است. این شهر به استناد متون تاریخی، دارای چند مسجد جامع، مراکز آموزشی، کاروانسرا بوده و مراکز آموزشی آن از چنان اعتباری برخوردار بوده که علمایی از جمله امام محمد غزالی، تحصیل در مراکز آموزشی جرجان را از افتخارات خود میداند.
از مهمترین آثار معماری و شهرسازی جرجان، احداث کوچهها و معابر آجرفرش آن است که با ویژگیهای خاصی در شهرسازی جرجان ایجاد شده است. احداث هر یک از این کوچهها و معابر، با توجه به نیاز و اهمیت نقاط مختلف شهر ایجاد شده و نمونه آن در کمتر شهر دورهي اسلامی ایران دیده شده و در نهایت ذوق و استادی توسط معماران و شهرسازان جرجان به وجود آمده است.
کوچهها و معابر شهر بر اساس طرح شبکهبندی ایجاد شده و در جهات اصلی امتداد داشته و تقریباً همهي شهر را دربرگرفته است. برخی از خیابانهای مکشوفه عبارتند از:
خیابان اول: این خیابان دو نقطه شهر را به هم متصل میکرد، از شمال امامزاده یحیی شروع و به گرگانرود ختم میشد. خیابان مزبور، در دو دوره احداث شده که دورهي اول آن به عهد سامانی و دورهي دوم به عصر سلجوقی بازمیگردد. این خیابان در عمق 2 متری از سطح زمینهای اطراف واقع شده و با آجرهایی به ابعاد 4×20×20 سانتیمتر ساخته شده است. عرض خیابان 10 متر و طول مکشوفه آن حدود 200 متر است. در دورهي دوم، (سلجوقی و خوارزمشاهی)، با بازسازی خیابان، شکل آن را تغییر دادهاند، به این ترتیب که از قسمت میانی خیابان برای کانال آب استفاده کرده، دو طرف با تعریض خیابان، آن را به صورت بلوار مانند درآوردهاند.
تنبوشههای سفالی در کانال سراسری خیابان وجود ندارد که احتمالاً آب کانال به وسیله این تنبوشهها به ساختمانهای اطراف خیابان اتصال مییافت. در دو طرف این معابر، بقایای واحدهای صنعتی از جمله کارگاههای شیشهگری به دست آمده است. هیأت برای دسترسی به معابر شهری، در قسمت دیگر شهر گمانهزنی كرد، که بقایای یک معبر آجرفرش دیگر مشخص شد.
خیابان دوم: این خیابان شرقی– غربی ساخته شده که از یک سو به زمینهای کشاورزی و از سوي دیگر به امامزاده یحیی منتهی میشد. به احتمال بسیار، این خیابان تا مقبرهي قابوس امتداد مییافت. این خیابان با آجرهای 4×12×12 سانتیمتر و 4×20×20 سانتیمتر که به طور عمودی چیده شده، احداث و از نظر معماری، قسمتهای لبه خیابان کمی مرتفعتر از قسمتهای میانی بوده تا در هنگام بارندگی، آبهای زائد از قسمتهای مرکزی به خارج سرازیر شود. عرض خیابان 3 متر و طول مکشوفه آن 100 متر است.
خیابان سوم: سومین خیابان در قسمت شمال شرق امامزاده یحیی به دست آمد. این خیابان از نظر معماری تقریباً شبیه خیابان دوم بوده، با این تفاوت که عرض آن بیشتر و در جهت شرقی– غربی امتداد داشته است. آجرهای این خیابان دارای ابعاد 4×20×20 سانتیمتر میباشد و مراکز مهم شهر از جمله مسجد، بنای حکومتی و کارگاههای صنعتی در اطراف آن احداث شده است.
خیابان چهارم: این خیابان در نزدیکی گرگانرود ایجاد شده، جهت آن شرقی– غربی و در عمق 15/2 سانتیمتری از سطح زمینهای اطراف واقع شده است. این خیابان یکی از زیباترین خیابانهای شهر بوده و از مهمترین بخش شهر میگذشته و با سبک بسیار جالبی ساخته شده است. آجرهای به کار رفته در آن، 5×25×25 سانتیمتر است که به طور عمودی مفروش شده است. چیدن آجرها به صورت عمودی دارای دو فایده بوده است: نخست، از نظر استحکام و دوم، از نظر زیبایی و تزئین. لبهي خیابان با سه ردیف آجر افقی به عرض 60 سانتیمتر که هر کدام 20 سانتیمتر عرض داشته، بنا شده و هر ردیف با آجرهایی که عمودی قرار گرفته، از سایر ردیفها جدا میشود. طرح آجری خیابان متنوع و به شکل جناغی شکسته، افقی و عمودی بوده و هر کدام در یکمتری یکدیگر قرار گرفتهاند. قسمت میانی خیابان با شیب ملایمی ساخته شده تا آبهای زائد بتواند به آسانی از آن عبور کند.
طرحهای تزئینات آجری این خیابان با طرح آجرکاری بسیاری از بناهای عصر سلجوقی و ایلخانی، مانند میل رادکان و رباط سپنج، قابل مقایسه است. سبک معماری این خیابانها تاکنون در هیچ یک از شهرهای اسلامی ایران ديده نشده و میتواند معرّف هنر شهرسازان و معماران قرون پنجم و ششم قمري در ایران باشد.
• بخش مسکونی و خدماتی
در نتیجه کاوشهای پيش و پس از انقلاب، در محوطه تاریخی جرجان، بقایای واحدهای مسکونی زیادی در این شهر کاوش شده است. بيشتر این واحدهای مسکونی در اطراف بقعه امامزاده یحیی و داخل حصار در قرون اولیه مورد پژوهش قرار گرفته است. به طور کلی، این واحدهای مسکونی مکشوفه دارای سه دورهي معماری است. لایه اولیه معماری مکشوفه به استناد مقایسه مواد فرهنگی به دست آمده، مربوط به دورهي سلجوقی و اوایل دورهي ایلخانی است. در این دوره، به استناد متون تاریخی، شهر جرجان مورد حمله مغول قرار ميگيرد و بيشتر واحدهای مسکونی و تجاری و خدماتی شهر توسط مغولان تخریب میشود. مردم از ترس جانشان، به جنگلهای اطراف پناهنده میشوند و پس از آرام شدن اوضاع، به شهر برمیگردند و با تخریب منازل و واحدهای تجاری و خدماتی مواجه میگردند و برای داشتن سرپناه، به بازسازی واحدهای تخریبی ناتمام اقدام و از آجرهای شکسته برای ساختن سرپناهی برای خود استفاده میكنند. به طور کلی، ویژگیهای معماری این دوره، استفاده از پاره آجرهای شکسته با اندود کاهگل و استفاده دوباره از بقایای معماری باقی مانده دورهي قبل و چینه برای ساخت دیوار است. برخی واحدهای مسکونی با اندود کاهگل، دیوارهای بدون پی در ساخت واحدهای مسکونی است.
دورهي دوم و سوم معماری جرجان، مربوط به دورههای سامانی و سلجوقی است. بقایای معماری مکشوفه از این دوره، در عمق 7 متری شهر مورد کاوش قرار گرفته، در نتیجهي کاوشهای پس از انقلاب، بقایای بناهای مسکونی در داخل حصار هسته اولیه شهر به دست آمده است. بنای مورد کاوش، دارای یک حیاط با اتاقها و چاههای متعدد آب و کانالهای دفع آبهای سطحی بوده که همگی با مصالح ساختمانی آجر و گچ ساخته شدهاند. اندازهي آجرها در بنای یاد شده عبارت است از 4×22×22 و 5×25×25 و 10×40×40 سانتیمتر. اتاقها دارای اندازههای مختلف، عموماً 4×3 متر ساخته شده است. دیوارها با گچ پوشش شده و حیاط نیز با آجرهای مربع و هشت گوش مفروش شده است.
مصالح ساختمانی به کار رفته در بارو و حصار شهر، آجر و گچ و سنگ بوده است. اندازهي آجرها مختلف، ولی عموماً 5×25×25 سانتیمتر بوده و در برخی قسمتها از آجرهای 10×50×50 سانتیمتری که در معماری و شهرسازی دورهي اشکانی رایج بوده نیز استفاده شده است. علت آن شاید نزدیکی این شهر با دیوار دفاعی گرگان بوده که در آن دوره، بقایایی از این دیوار وجود داشته و مردم برای ساخت حصار و واحدهای صنعتی و مسکونی شهر، به ویژه در قسمت پی بناها، از آجرهای دیوار دفاعی گرگان استفاده كردهاند.
بيشتر واحدهای صنعتی، در اطراف معابر اصلی شهر ایجاد و گسترش یافته است. مصالح بهکار رفته در واحدهای صنعتی شهر، از آجرهایی به ابعاد 10×27×27، 5×20×20، 10×40×40 سانتیمتر است که در ساخت دیوار واحدهای صنعتی از آنها استفاده شده و کف این واحدها با آجرهای چند ضلعی مفروش شده است. از داخل این واحدهای صنعتی، بقایای مربوط به ساخت ظروف شیشهای و سفالی و آهنی به دست آمده است.
از جمله بقایای بخشهای صنعتی شهر جرجان، میتوان به کورههای سفالگری این شهر اشاره کرد. کورههای مکشوفه در جرجان از نظر فرم و شکل، شباهت بسیار زیادی به کورههای مکشوفه از شهر تاریخی نیشابور دارد. در نتیجهي کاوشهای شهر جرجان، تاکنون بقایای 5 کوره سفالگری در این شهر شناسایی شده است. فرم رایج این کورهها به صورت مدور و مستطیل شکل است. این کورهها از بیرون، مدور با قطر بین 230 تا 700 سانتیمتر متغیر است و از داخل مثلثی شکل هستند. ارتفاع آنها بین 60 تا 230 سانتیمتر متغیر است و آتشخانه در انتهای آن قرار دارد. مصالح بهکار رفته در ساخت این کورهها، از آجرهایی به ابعاد 4×25×25 سانتیمتر است که با گل به ضخامت 3 سانتیمتر اندود شدهاند. داخل این کورهها، سوراخهایی برای آویزان کردن سفالینهها بهوسیله توپیها و سه پایههای سفالی ایجاد شده است. از داخل این کورهها، بقایای سفالینههای دفرمه شده، جوش کوره، سه پایه و توپی سفالی به دست آمده است.
از جمله بقایای دیگر بخشهای صنعتی شهر جرجان، میتوان به کورههای آهنگری و شیشهگری اشاره کرد که در اطراف معابر اصلی شهر ایجاد و توسعه یافته و مصالح بهکار رفته در آنها، از آجر و دارای آتشخانه و گرمخانه است.
یکی از مهمترین بناهای مذهبی مکشوفه از شهر جرجان، بقایای مسجدی در جبهه جنوبی شهر با پلان چهار ایوانی است که در دو طبقه ساخته شده است. این مسجد دارای حیاط مرکزی به شکل مستطیل، به ابعاد 4×4 متر و دو رواق در جهت شرقی و غربی به ابعاد 4×4 متر و 50/4×50/3 متر است. کف این رواقها، حدود 5/1 متر پایینتر از سطح حیاط واقع شده است. این رواقها با آجرهای مدور و شش ضلعی مفروش شده، پلکان آجری، این رواقها را به قسمت بالا و راهرو مرتبط میسازد. پلکان آجری مارپیچی در قسمت جنوب غربی مسجد قرار دارد که احتمالاً بقایای یک مناره است. جبهه جنوبی ساختمان (قبله) کامل نشده است. از بقایای تزئینات به دست آمده از این مسجد، میتوان به بقایای حدود 2 هزار آجر حکاکی شده با طرح مختلف و نیز کاشیهای تکرنگ اشاره کرد.
این مسجد یکی از مهمترین مساجد مکشوفه در شهر جرجان است که ظاهراً پيش از حمله مغول یا در زمان وقوع آن در اوایل قرن هفتم قمري ساخته شده است. بر اساس نتایج کاوشهای انجام شده در این مسجد، مشخص شد که بخشهایی از مسجد، از جمله جبهه جنوبی، منارهها، گنبد و مقصورهي آن به پايان نرسیده و نیمه کاره رها شده است.
• تزئینات وابسته به معماری
آجرکاری
تا اوایل دورهي سلجوقی، تزئین با آجر در اغلب نواحی ایران مرسوم شده بود. کاوشهای جرجان، سبب پیدا شدن نمونههای منحصر به فردی از آجرکاریهای دورهي سلجوقی شد که در تزئین کف معابر و کوچهها با اشکال هندسی مورد استفاده قرار گرفته بود. در میان مهمترین یافتههای جرجان، به کشف بقایای تعداد بسیار زیادی آجر با اشکال هندسی مدور و شش ضلعی به ابعاد 15×10 سانتیمتر میتوان اشاره کرد که روی آنها، با نقوش تزئین هندسی، زیگزاک افقی و عمودی حکاکی شده است.
کاشیکاری
آجرهای لعاب فیروزهای از اوایل دورهي سلجوقی استفاده میشد. یکی از قدیمیترین نمونههای کاشی فیروزهای با نوشته کوفی که در جرجان به دست آمده، مربوط به پایان قرن چهارم است. در کاوشهای جرجان، بقایای کاشیهای بسیاری در کارگاههای کاوش به دست آمد که میتوان آنها را به گونههای زیر تقسیم بندی کرد:
کاشیهای تک رنگ فیروزهای: تولید کاشیهای تک رنگ فیروزهای از حدود قرن چهارم هجری آغاز شد. در آغاز، این کاشیها را یا به صورت صفحه یا قطعات کوچک تولید میکردند. بهترین نمونه، صفحهای از جرجان به دست آمده که روی آن نام حضرت محمد(ص) به خط کوفی نوشته شده است. در دورهي سلجوقی، کاشیهای تک رنگ مربع یا مستطیل شکل در رنگهای سبز تیره و آبی روشن معمول بودند. در دورهي سلجوقی و خوارزمشاهی، کاشیهای تکرنگ برای تزئینات داخلی و خارجی استفاده میشد.
کاشیهای تک رنگ نشانده در گچ: این شیوه بیشتر به کار موزاییک نزدیک است. تکههای کوچک کاشی در شکلهای هندسی بریده شدهاند و در زمینهای گچی اندود جای گرفتهاند. این تکههای کوچک موزاییک، اغلب دارای اندازهي 5-3 سانتیمتر هستند که تعدادی از آنها در کاوشهای جرجان به دست آمده است.
کاشیهای زرین فام: یکی دیگر از انواع تزئینات مهم بناهای مذهبی، کاشی زرین فام بود. به نظر میرسد تولید کاشی زرین فام در جرجان، از اوایل دوران اسلامی و همزمان با شروع تولید سفال زرین فام آغاز شده، در طول کاوشهای جرجان، بهویژه در اطراف کورههای مکشوفه، کاشیهای زرین فام به دست آمده است. شکل این کاشیها، مربع، مستطیل، چند ضلعی و هشت ضلعی است. این کاشیها دارای نقوش تزئین شامل نقوش انسانی، حیوانی گیاهی و هندسی و در حاشیهها دارای کتیبه هستند. مضمون این کتیبهها، شامل ضربالمثل و سخنان منتسب به حضرت محمد(ص) و دیگر شخصیتهای مذهبی است.
گچبری
تزئینات گچبری، عنصر متداول دیگری در تزئینات معماری جرجان از آغاز دوران اسلامی بود. در نتیجهي کاوشهای شهر جرجان، بهویژه دورهي سامانی، قطعات ریز تزئینات گچی به دست آمد. نقوش بهکار رفته بر روی این گچبریها، شباهت بسیار زیادی به تزئینات گچی مسجد جامع نایین دارد. طرحهای بهکار رفته بر روی قطعات گچی مکشوفه از جرجان، شامل نقوش گیاهی، گل سرخي، برگ کنگری و چند قطعه کندهکاری هستند که قابل مقایسه با طرحهای کندهکاری روی گچ دوره ساسانی است.
…
پينوشت:
1. «نهبذ» یا «اناهبذ» یکی از خاندانهای پارتی و ساسانی بودند که ساسانیان از دورهي اردشیر بابکان به بعد جای آنان را گرفتند و در دورهي اسلامی نیز مدتها این نامها در جرجان دیده میشد و ظاهراً پس از سقوط جرجان به دست ترکان، دو لقب صول و نهبذ با هم آمیخته شده است.
…
منابع:
• ابناسفندیار. (1320). تاریخ تبرستان (جلد اول). تهران: عباس اقبال.
• ابودلف، مسعودبن مهلهل خزرجی. (1354). سفرنامه ابودلف در ایران. (با تعلیقات و تحقیقات ولادیمیر مینورسکی). (ترجمه ابوالفضل طباطبایی). تهران: زوار.
• اقبال آشتیانی، عباس. (1346). تاریخ مفصل ایران از حدود اسلام تا انقراض قاجاریه. (ترجمه محمد دبیر سیاقی). تهران: کتابخانه خیام.
• امبرسز، ن.ن و ملوبل، ج.ب. (1370). تاریخ زمینلرزههای ایران. (ترجمه ابوالحسن رده). تهران: آگاه.
• پیرنیا، حسن. (1369). ایران باستان یا تاریخ مفصل ایران قدیم. تهران: دنياي كتاب.
• توینبی، آرنولد جوزف. (1379). جغرافیای اداری هخامنشیان. (ترجمه همایون صنعتیزاده). تهران: بنياد موقوفات دكتر محمود افشار.
• ثعالبی مرغنی، حسین بن محمد. (1900). تاریخ غررالسر. المعروف بکتاب غرراخبار ملوک الفرسی سیرهم. پاریس: چاپ زوتنبرگ.
• حدودالعالم من المشرق الی المغرب. (1361). (به کوشش منوچهر ستوده). تهران: طهوري.
• خواندمیر، غیاثالدین. (1333). تاريخ حبیبالسیر في اخبار افراد بشر. تهران: كتابخانه خيام.
• دیاکونوف، ایگورمیخائیلوویچ. (1327). تاریخ ماد. (ترجمه کریم کشاورز). تهران: [بينا].
• راوندی، محمدبن علی. (1364). راحه الصدور و آیه السرور در تاریخ آل سلجوق. (به سعی و تصحیح محمد اقبال و با انضمام حواشی و فهارس با تصحیحات لازم مجتبی مینوی). تهران: اميركبير.
• سهمی، حمزه بن یوسف. (1407ق). تاریخ جرجان. بیروت: عالمالكتب.
• شارپ. رالف نورمن. (1346). فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی. شیراز: [بينا].
• طبری، محمدبن جریر. (1353). تاریخ طبری (جلد 6). (ترجمه ابوالقاسم پاینده). تهران: بنياد فرهنگ ايران.
• عمرانیرکاوندی، حمید. (1379). گزارش ساماندهی جرجان. مرکز اسناد پژوهشکده باستانشناسی.
• کیانی، محمدیوسف. (1354). گزارش مقدماتی بررسیهای دشت گرگان. («سومین مجمع سالانه کاوشها و پژوهشهای باستانشناسی ایران). تهران: موزه ملی.
• کیانی، محمدیوسف. (1365). نظری اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی ایران. تهران: ارشاد اسلامی.
• کیانی، محمدیوسف، و کریمی، فاطمه. (1364). هنر سفالگری در دوره اسلامی. تهران: مرکز باستانشناسی ایران.
• کیانی، محمدیوسف. (1355). اولین گزارش مقدماتی بررسیهای دشت گرگان. (چهارمین مجمع سالانه کاوشها و پژوهشهای باستانشناسی ایران): موزه ملی تهران.
• گوتشمیت، آلفرد. (1356). تاریخ ایران و ممالک همجوار آن از زمان اسکندر تا انقراض اشکانیان. (ترجمه کیکاوس جهانداری). تهران: [بينا].
• مارکوارت، یوزف. (1382). ایرانشهر در جغرافیای بطلمیوس. (ترجمه مریم میراحمدی). تهران: طهوري.
• مرتضایی، محمد، و فرحاني، علي.(1387). دستاوردهای پژوهش باستانشناسی گنبدکاووس. مجله علمی پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، شماره 185، 171-192.
• مرتضایی، محمد. (1381). گزارش نخستین فصل کاوشهای باستانشناسی جرجان. گزارشهای باستانشناسی شماره 3 پژوهشکده باستانشناسی.
• مرتضایی، محمد. (1388). دشت گرگان در عصر مفرغ در پژوهشكده باستانشناسي و سازمان ميراث فرهنگي استان مازندران. مجموعه مقالات سومین همایش بینالمللی روابط بین فرهنگی عصر مفرغ آسیای میانه: مازندران.
• مرعشی، ظهیرالدین بن نصیرالدین. (1850). تاریخ تبرستان و رویان و مازندران. پترزبورگ: چاپ برنهارد دورن.
• مستوفی، حمدالله. (1339). تاریخ گزیده. (ترجمه عبدالحسین نوائی). تهران: اميركبير.
• مصاحب، غلامحسین. (1345-1374). دایرهالمعارف فارسی. (ذیل واژه). تهران: [بينا].
• ملگونف، والریانوویچ. (1364). سفرنامه ملگونف به سواحل جنوبی دریای خزر. (تصحیح، تکمیل و ترجمه مسعود گلزاری). تهران: دادجو.
• مهریار، محمد و همکاران. (1361). گزارش ساماندهی محوطه جرجان: مرکز اسناد سازمان میراث.
• نولدکه، تئودور. (1358). تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان. (ترجمه عباس زریابخویی). تهران: انجمن آثار ملي.
• یعقوبی، احمدبن ابن یعقوب. (1883). تاریخ یعقوبی. لیدن بریل: ماریتوس تئودور هوتسما.