تمیشه / دیوار
تميشه / ديوار
Tamisheh Wall
ديواري عظيم در شهر باستانی تميشه.
دیوار تمیشه، از دامنهي كوه البرز واقع در جنوب روستاي سركلاته خرابهشهر، شهرستان كردكوي شروع و تا درياي خزر ادامه دارد. برخي ديوار تميشه را با ديوار تاريخي گرگان اشتباه گرفتهاند. ديوار تميشه، غير از ديواري است كه از كرانهي شرق خزر در منطقهي خواجه نفس و گميشان به سمت مشرق تا كوههاي پيشكمر در شمال گنبدكاووس كشيده شده بود و برخي اعتقاد دارند تا ابيورد و سرخس نيز ميرفته است.
البته ستوده، دربند تميشه و ديوار تميشه را بدان اسامي افزوده، اما آن را به نقل از ديگران آورده كه ديوار تميشه را همان ديوار گرگان دانستهاند و خود مطلب سعيد نفيسي را كه نوشت: «مازيار ديوار گرگان را تعمير كرد» نميپذيرد و مينويسد: «آنچه كه مازيار ساخت، خندقي بود در دامنه كوههاي زير فرمانروايي خود در تبرستان، از اين رو خندق مازيار با ديوار و دربند گرگان كه از حوالي بندرگز1 و گميشان از كنار دريا آغاز شده، رو به مرز خراسان، از پيرامون شهر كنوني گرگان و حوالي رود گرگان و عليآباد كتول و دشت گرگان ميگذشت، فرق داشته است.»
اذكائي به نقل از قديمترين نسخه كتاب الآثار الباقيه مربوط به كتابخانه عمومي استانبول / ش 4667 كه اساس چاپ جديد قرار گرفته، آورده است كه بيروني در فهرست نامهاي شاهان ساساني، توضيح زير را دربارهی فيروزبن يزدگرد (484 - 459م) افزوده است: «وي به ساختن ديواري سنگ چين در گرگان، از دامنه كوه تا چهار فرسنگ درون درياي خزر آغاز كرده تا آن كه ميان آن جا و ناحيت «صول» تركي حائل باشد و طول آن بيست و چهار فرسنگ است كه بناي آن را خسرو انوشيروان به اتمام رساند.»
با توجه به نوشتهي بالا دانسته ميشود ديواري كه ميان گرگان (جرجان / گنبدكاووس) و ناحيه صول2 واقع شده، ديوار دفاعي گرگان است، نه ديوار تميشه، ضمن آن كه طول ديوار تميشه، يعني مسافت كوههاي واقع در جنوب شهر تميشه تا دريا آن قدر زياد نيست و به تحقيق ستوده، دوازده كيلومتر است، يعني دو فرسخ، نه بيست و چهار فرسخي كه ابوريحان آورده است. به طور قطع، ديوار مورد اشارهي بيروني، ديوار دفاعي گرگان است كه از شرق درياي خزر به سمت مشرق تا كوههاي پيشكمر واقع در شمال سرزمين گنبدكاووس كشيده شده و هنوز بقاياي آن وجود دارد. اما اذكائي در تعليقاتي كه بر آثار الباقيه نوشت، آن را به جاي ديوار تميشه دريافت و در تعليقه شمارهی 186، آن را همان ديوار تميشه دانست.
اما ديوار تميشه نخستين بار در الاعلاق النفيسه از آن نام برده شد. ابنرسته در سال 290ق، دربارهي آن نوشت: «اولين شهر تبرستان از طرف گرگان، شهر طميس است كه در سرحدّ گرگان واقع شده و دروازه بزرگي دارد و از اهالي تبرستان كسي نميتواند از تبرستان به گرگانرود و يا از گرگان به تبرستان شود، مگر آن كه از آن دروازه عبور كند و همچنين بين تبرستان و گرگان ديواري كشيده شد كه از كوه تا ساحل دريا امتداد دارد و از آجر ساخته شده است. باني و بنيانگذار اين ديوار، كسري انوشيروان است. وي اين ديوار را به عنوان سدي كشيد تا اينكه تركان را از چپاول تبرستان مانع شود.»
ابنفقيه همداني نيز آورده است: «نخستين شهر طبرستان از سوي گرگان، طميش است و آن در مرز گرگان افتاده است و دروازهاي كلان دارد كه هيچ يك از طبرستانيان نتوانند از آن جاي بيرون آيند و به گرگان شوند جز همين دروازه، زيرا ديواري از آجر و آهك از كوه تا دل دريا كشيده شده است. آن ديوار را خسرو انوشيروان ساخت تا ترك را از تاراج طبرستان باز دارد.»
همچنين نويسنده ناشناس حدود العالم نوشت: «تميشه شهريست خرد و گِرد وي باره و نعمت بسيار و اندر ميان كوه و دريا نهاده است و حصاري دارد استوار ... .»
محمدبنجرير طبري، آن جا كه از اقدامات مازيار و شورش او عليه معتصم عباسي سخن ميراند، يادآور ميشود: «مازيار برادر خويش كوهيار را سوي شهر طميس فرستاد كه در مرز گرگان بود و از ولايت تبرستان بود كه ديوار را و شهر را ويران كرد و مردم آنجا را به قتل عام داد. هر كه گريخت، گريخت و هر كه به بليه افتاد، افتاد. آن گاه سرخاستان سوي طميس رفت و كوهيار از آن جا برفت و به برادر خويش مازيار پيوست. خسروان اين ديوار را ميان خودشان و تركان ساخته بودند كه تركان به روزگار آنها به مردم تبرستان هجوم برده بودند. سرخاستان در طميس بماند و اردو زد و به دور آن خندقي استوار زد با برجها براي كشيكباني و دژي محكم براي آن نهاد و مرداني معتمد بر آن گماشت.»
داستان مازيار و سرنوشت باروي تميشه در روضهالصفاي ميرخواند چنين آمده است: «پس از آن امر كرد [منظور مازيار است] تا باروي آمل و تميشه و ساري را خراب كردند و يكي از سرداران او به نام سرخاستان از تميشه تا دريا، بارويي بنا كرد تا از حملهي دشمن از سوي گرگان ممانعت كند.»
از نوشتههاي دو مورخ نامبرده برميآيد ديواري كه كسري انوشيروان آن را در شرق تميشه بنياد گذاشت، توسط برادر مازيار - كوهيار - منهدم، سپس به وسيلهي سردار مازيار - سرخاستان - دوباره بنا شده است.
يادآوري ابن اثير نيز از حصار تميشه چنين است:
«طميسه بندري در ساحل بود. مردم آن بندر با او [سعيد بن عاص] نبرد ميكردند (و شدت جنگ باعث شد) كه [سعيد بن عاص] نماز خوف را بخواند ... اهل شهر را هم سخت محاصره كرد. آنها امان خواستند و به آنها امان داده، به شرط اين كه يك تن از آنها كشته نشود (همه در امان باشند). حصار را گشود و تمام آنها را كشت، غير از يك تن.»
ابناسفنديار هم از دربند تميشه ياد كرده و هم از حصار تميشه اسم برده است و آن مربوط به زماني بود كه اسپهبد بهرام، برادرزادهاش - رستم دارا - را در سال 512ق، در تميشه در محاصره گرفت. «در تميشه يك ماه و هشت روز جنگ بود و با رستم بن دارا برادرزاده هيچ به دست نداشتند، عاقبت باد گرم خاست و آتش در ماس كومه3 افتاد و چنان جمله تميشه بسوخت كه خلالي نماند و همه شب آتش بود و گرداگرد حصار دشمن. هر چه مردم، رستم را گفتند دست از تميشه بدارد نشنود، گفت: حصار برجايست ... .» و در جاي ديگر از خندق تميشه ياد كرد: «و خندقي كه از كوه تا دريا فرموده بود [منظور فريدون فرموده بود]، پيدا.»
یاقوت حموي نيز در معجمالبلدان دربارهي ديوار تميشه آورده است: «طميس/ طميسه شهري از هامون تبرستان، در مرز خراسان و گرگان تا شهر ساري، 16 فرسنگ است، بر آن جاي «درب» بزرگي است (دربند) كه از كوه تا دل دريا كشيده شده و با آجر وگچ ساخته آمده، انوشيروان آن را بنا كرد تا حائل باشد ميان تركان كه بر تبرستان تازش ميآوردند. امير كوفه سعيدبن العاص آن را در سال 30ق فتح كرد، شهر طميس پر جمعيت است و مسجد و منبر دارد. ايرانيان آن جا را «تميشه» گويند و تني چند از محدثان بدان جا منسوبند.»
چارلز فرانسيس مكنزي در عصر قاجار «آثار ديواري و خندقي به چشم» خويش در سر كلاته خرابه شهر واقع در كنار تميشه را ديد.
رابينو از ديوار تميشه به نام سد فرخان كبير كه از اسپهبدان تبرستان بوده، نام ميبرد. «تميشه هم محلي بوده در جوار غربي خندقي كه اسپهبد فرخان كبير براي دفاع در برابر تورانيان كنده بود.»
در جاي ديگر آورده است: «بعد از بررسي دقيق تاريخ دشت مازندران، من به اين نتيجه رسيدهام كه اين جا محل شهر قديمي تميشه، اقامتگاه فريدون بوده است كه قصر او تا زمان ابناسفنديار در محلي موسوم به بانصران ديده ميشده است. به علاوه، گنبدها و آثار حمام با خرابههاي خندقي كه به دستور او از كوهستان تا دريا ساخته و كنده شده بود، در آنجاست. اين خندق را براي حمايت مازندران در برابر حمله قبايل توران ساخته بودند.»
رابينو از خندق هم نام ميبرد و از آنجا که خندق شهر هميشه در پشت ديوار شهر قرار ميگرفت، بنابراين ديواري وجود داشته است. لسترنج نيز يادآور ميشود: «در انتهاي مرز خاوري تبرستان، سه منزلي ساري، سر راه استرآباد و يك منزلي استرآباد، شهر طميس يا طميسه در كنار معبر بزرگي كه از كوه تا ميان باتلاقهاي كنار دريا امتداد داشت، واقع بود.» و از قول ياقوت مينويسد: «پادشاه ساساني اين معبر را بنياد گذارد تا راه كساني باشد كه از تبرستان به خارج ميروند.»
نوروززاده چگيني احتمال ميدهد اين ديوار پس از ديوار دفاعي گرگان ساخته شده باشد. بررسي سال 1360ش ستوده نيز دربارهی ديوار تميشه چنين است: «اين ديوار كه ظاهراً پس از ديوار دفاعي قزل آلان [ديوار تاريخي گرگان] كشيده شده است، از جنوب به شمال يعني از دامنههاي كوه جهان مورا به داخل دريا ميرسد و براي دفع ايلات مهاجم كشيدهاند. از طرف كوه در سمت غرب آن شهرك تميشه قديم بنا شده است كه امروز آثار آجر و سفال فراوان در دشت وسيعي كه تبديل به مزارع برنج و پنبه شده است، ديده ميشود. اين خرابهها امروز معروف به خرابه شهر سركلا است. آباديهايي كه امروز در امتداد اين ديوار دفاعي از كوه به دريا قرار دارند، عبارتند از: سركلا، كاركنده، باغو، باغو كناره.»
طول اين ديوار در حدود دوازده كيلومتر است و معروف است كه قسمتي از آن هم در درياست. اندازهی آجرهاي باقي مانده از ديوار تميشه كه امروز روي آن جادهی ماشين رو كشيده شده است، به ابعاد 38 سانتي متر و به قطر ده سانتيمتر است كه نمونهی كامل آجرهاي دوران ساساني و اشكاني است. «ديوار آجري ساساني از بانو سران به قازدار، سپس به سياهجو و از آن جا به داخل دريا ميرفت.»
ستوده، گزارش ابن فقيه همداني را كه مربوط به سال 290ق و دربارهی استحكامات تميشه بوده، آورده است، اما دانسته نيست چرا همان مشخصات ابن فقيه دربارهي ديوار تميشه را براي ديوار دفاعي گرگان هم ذكر كرده است.
از آجرهاي ديوار تميشه در بناي زيارتگاهي به نام عليرضا فرزند موسي بن كاظم (ع) در دهكدهي سرتاق بندرگز، استفاده شده است.
نخستين و مهمترين تحقيقات دربارهي ديوار تميشه در سال 1964م/1343ش، توسط آ. دي. اچ بيوار و گزا فهراوي انجام شد. آن دو به كمك صاحب منصبان ارتش گرگان - سرهنگ ذوالفقاري و سروان شيرزاد - كار تحقيقاتي خود را در منطقهی تميشه آغاز كردند. در اين تحقيقات كه بيست و دو روز به طول انجاميد، نتايج زير حاصل شد:
ديوار بزرگ از غرب روستاي سركلاته خرابهشهر ميگذرد و آثار ساخت و سازهايي از آجر پخته پيدا شد كه با توضيحات ابنرسته تطبيق پيدا میكند. نقشهي محوطه از روي نشانههاي سطحي به وسيله ادوارد كيل، تهيه و حفاري آزمايشي در سه نقطه انجام شد. در محيط معروف به خرابهشهر، يك قبرستان وجود دارد كه در 100متري جاده واقع و هنوز مورد استفاده اهالي است. بقاياي آجر پخته و سفالهاي قرمز بدون لعاب مرغوب و سفالهاي منقوش لعابدار كه نشاندهندهی استقرار مردم در اوايل دورهي اسلامي هستند، در اين منطقه پراكنده است.
در حدود 200 متري غرب قبرستان در هر دو سمت جاده، تودههاي آجر و بقاياي سفالهايي با نقاشي زير لعاب (آبي و سياه) ديده ميشود. در اين منطقه، آثار ديواري ديده ميشود (ديوار Ε) كه در فاصلهی 300 متري به سمت مشرق به ديوار بزرگ ميپيوندد (ديوار Α). اين ديوار به طور مستقيم از ميان دشت ساحلي عبور كرده و با ديوار مذكور در منابع فارسي و عربي يكي دانسته ميشود.
به سمت جنوب، جايي كه ديوار بزرگ، از جنگل فاصله پيدا ميكند، بقاياي سه رشته ديوار موازي قابل مشاهده است؛ ديوار اصلي - مرتفعترين ديوار _ به سمت غرب كشيده شده است. در طول مسير اين ديوار، مقداری آجر پخته ديده ميشود، در حالي كه ديوارهاي كوتاهتر جانب شرقي، بدون اين ویژگی بوده، ظاهراً تنها خاكريزهايي ساده هستند. در چند صدمتري شرق اين سه ديوار و ساحل سمت راست رودخانه (رودخانه الوند كيا)، روستاي امروزي سركلاته يا سركلا واقع شده است.
در قسمتهاي شماليتر، تنها دو رشته ديوار وجود دارد. وقتي اين دو رشته به رودخانه ميرسند، به يكي (يك ديوار) تبديل ميشوند. اين ديوار، ديوار اصلي است كه در 1500 متري به جنوب جاده ساري - گرگان برميخورد، سپس به سمت شمال غربي ميپيچد. در ادامه و در محل اتصال با ديوار Ε در 100 متري جاده، ديوار تقريباً محو ميشود و دوباره در 100 متر آن سوتر ظاهر شده و در يك مسير مستقيم به سمت دريا ادامه مييابد. در طول اين مسير، ديوار با ارتفاعي بين یک تا 3 متر به صورت يك پشته كم ارتفاع درميآيد. در طول رأس آن، مسيري با عرض 2 تا 50/2 متر وجود دارد.
در سه كيلومتري شمال جاده قديمي بهشهر - گرگان (جاده رضاشاهي)، جاده جديد الاحداث ساري - گرگان كه در سال 1343ش / 1964م، يعني زماني كه بيوار و فهراوي مشغول كاوش و بررسي ديوار تميشه بودهاند، در دست ساخت بود. اين جاده، ديوار را قطع ميكند. در اين محل، مقطع كاملي از ديوار قابل مشاهده است و ساختار ديوار را ميتوان در آن بررسي كرد.
در آن سوي اين قطعشدگي به وسيله جاده جديد، مسير روي ديوار كمعرضتر ميشود. درياي خزر بين 1000 تا 1500 متر تا اين نقطه فاصله دارد و يك بار ديگر، سه يا چهار خاكريز موازي با ديوار را ميتوان تشخيص داد.
در حدود 500 متري دريا، نقطهاي كه خط آهن بندرگز- بندرتركمن وجود دارد، تعدادي خانههاي روستايي ديده ميشود كه در جنوب اين خانهها، مقطع طولي ديوار ناپديد ميگردد.
در حالي كه آجرهاي پخته بزرگ در شمال اين قسمت به طور پراكنده تا کنار دريا ديده ميشوند، ساكنين محلي بر اين باورند كه ديوار به جزيرهی كوچكي در نزديكي ساحل و گوشه جنوب شرقي درياي خزر منتهي ميشده است.
در نقاط متعددي، به ویژه در انتهاي جنوبي «ديوار بزرگ»، آجرها سياه شده و ظاهراً در معرض حرارت زيادي قرار گرفته بودند. شايد اين وضعيت با مسألهی آتش زدن جنگل اطراف شهر تميشه به وسيله اسپهبد بهرام كه در سال 512ق / 1118م، برادرزادهاش -رستمبن دارا- را در تميشه محاصره كرده بود، ارتباط داشته باشد.
«بيوار» و «فهراوي» چند ترانشه در محل ايجاد كردند. يكي در جانب دروني ديوار به فاصله كوتاهي از شمال جنگل، ترانشهاي پلهاي (6 پله) به ابعاد 4×12 متر (ترانشه Α). ارتفاع ديوار در اين نقطه به 4 متر ميرسيد. در اين مرحله، حفاري به جنبه داخلي ديوار محدود شد. در عمق 26 سانتيمتري از سطح فوقانيترين مقطع، آجرهاي پختهاي با ابعاد 8×36×36 تا 10×36×36 سانتيمتر آشكار شد.
هيچ يك از اين آجرها در محل خود قرار نداشتند و همگي پراكنده و جا به جا شده و تعدادي از آنها نيز شكسته بودند. مقدار زيادي از اين آجرها در ساختمانهاي محل، حتي تا بندرگز و بندرتركمن استفاده شده است. اندازهی اين آجرها نسبت به آجرهاي گنبد قابوس بزرگتر بودند.
در روز دوم حفاري، پلان يك برج در بالاترين بخش ترانشه پديدار شد. اين ساختار آشكارا يك ساختار ثانويه بوده و با آجرهاي بزرگي كه به قطعات كوچكتر تقسيم شده و دوباره در اين جا به كار رفتهاند، ساخته شده است. در اين ساختار، هيچ نوع ملاتي به كار نرفته و آجرهاي نما در گل كار گذاشته شده بودند. بخش داخلي با مخلوطي از گل رس و آجرهاي شكسته، پر شده بود. اگر چه پلان برج در ابتدا نيم دايره به نظر ميرسيد، اما اندازهگيريهاي بعدي نشان داد كه برج احتمالاً بيضوي بوده است. به منظور اندازهگيري عمق برج، كيفيت و مواد پركنندهی آن، ترانشه 50/2 متر به سمت شرق گسترش يافت. گسترش ترانشه نشان داد كه سطوح پاييني برج، توپُر بوده است. انتهاي آن بيضوي و جوانب آن پهن و مسطح بودهاند. فاصله دقيق پيشامدگي برج نسبت به خطّ ديوار به ابعاد محدود ترانشه معلوم نشد.
در زير رديفهاي آجري برج، پي خشتي آن قرار داشت و مشخص شد كه سطوح پاييني ديوار از يك خاكريز ساده و بدون استفاده از آجر ساخته شده است.
نتيجهاي كه بيوار و فهراوي از كاوش ديوار تاريخي تميشه گرفتهاند، به شرح زير است:
«استحكامات اصلي ديوار از يك جداره با آجرهاي مربع شكل بزرگ احتمالاً ساساني، تشكيل شده كه در طول مسير، يك پشتهي خاكريز روي آن ساخته شده بود. اين ديوار سپس در دورهاي واژگون شده بود و به دنبال آن، آجرهاي فرو ريخته آن به قطعات كوچكتر تقسيم شده و در ساخت ديوار دومي كه همان رديف اولي را دنبال ميكرد، به كار رفتند. اين ديوار دوم احتمالاً ناتمام رها شده است. هيچ سفال لعابداري از محدودهی ديوار بزرگ به دست نيامد و فقط سفالهاي قرمز ساده ساساني يا اوايل اسلام در محدودهی ديوار وجود داشت.
بنابراين، مدارك به دست آمده از حفاري، به خوبي با اطلاعات ارائه شده در منابع دربارهي محوطهي تميشه همخواني دارند. در اين منابع اشاره شده است كه ديوار بزرگ به وسيله خسرو اول (انوشيروان) ساخته شد و در زمان مازيار با خاك يكسان شد و بعدها سرخاستان حاكم مازيار، آن را دوباره بازسازي كرد. همخواني اين اطلاعات با دادهها، دليلي محكم است تا اين محوطه را با تميشه تاريخي يكي بدانيم.»
بنابراین، دیوار تاريخي تميشه كه روزگاري بس دور به دستور پادشاه ساسانی براي ممانعت از ورود اقوام مهاجم به داخل خاك تبرستان از كوه تا دريا در مسير جنوبي - شمالي كشيده شده بود، اگر چه مدتها به عنوان سدي بازدارنده در برابر تهاجمات بيگانگان و مهاجمان عمل ميكرد، ولي بر اثر گذشت زمان و فراز و فرود حكومتها و سلسلهها و نبردهاي پي در پي مدعيان قدرت و سلطه و همچنين به هنگام محاصره شهر تميشه، بارها و بارها آسيب ديد و تخريب شد، به طوري كه امروزه تنها بقاياي آن در غرب روستاي سركلاته خرابهشهر خودنمايي ميكند و در بسياري مسيرها كاملاً از بين رفته و هم سطح خاك شده است و تنها بقاياي قسمتي از لايههاي زيرين آن در بخشهاي جنگلي و در حد فاصل دو روستاي باغو كناره و سركلا باقي مانده است. همچنين در چندين نقطه در مسير آن، بقاياي كورههاي آجرپزي به چشم ميخورد كه مصالح اصلي ديوار را تأمين میکرد.
پي نوشت:
1. به نظر ميرسد بندرگز به جاي بندرشاه (تركمن) نوشته شده است.
2. معرب «چول» در زبان پهلوي و لقبي به پادشاهان سرزمين دهستان ـ مسكن قوم داهه ـ در شمال گرگان قديم.
3. كومه. كلبه جنگلي.
منابع:
• ابناسفنديار. (1366). تاريخ تبرستان. (تصحيح عباس اقبال). تهران: كلاله خاور.
• ابنرسته، احمدبنعمر. (1365). الاعلاق النفيسه. (تصحيح حسين قرهچانلو). تهران: اميركبير.
• ابنفقيه همداني، احمدبنمحمد. (1349). ترجمه مختصر البلدان. (ترجمه ح. مسعود). تهران: بنياد فرهنگ ايران.
• اذكائي، پرويز. (1382). ديوار تميشه گرگان. اباختر، 1 (3 و 4).
• بيروني، ابوريحان. (1380). آثار الباقيه عن القرون الخاليه. (تحقيق و تعليق پرويز اذكائي). تهران: ميراث مكتوب.
• حدود العالم من المشرق الي المغرب. (1363). (تصحيح منوچهر ستوده). تهران: طهوري.
• حموي، ياقوت. [بيتا]. معجم البلدان (جلد 3). طبع وستنفلد (لاپيزيك).
• رابينو، یاسنت لویی. (1365). سفرنامه استرآباد و مازندران. (ترجمه غلامعلی وحيد مازندراني). تهران: علمي و فرهنگي.
• طبري، محمدبن جرير. (1375). تاريخ طبري (جلد 13). (ترجمه ابوالقاسم پاينده). تهران: اساطير.
• عزالدين، ابناثير. [بيتا]. الكامل في التاريخ (جلد3). (ترجمه عباس خليلي). (به اهتمام حسن سادات ناصري و تصحيح مهيار خليلي). تهران: علمي.
• لسترنج. (1364). جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي. (ترجمه محمود عرفان). تهران: علمي و فرهنگي.
• محمدبن نجيب بكران. (1342). جهاننامه. (به كوشش محمد امين رياحي). تهران: ابن سينا.
• مكنزي، چارلز فرانسيس. (1359). سفرنامه شمال. (تصحيح منصوره اتحاديه). تهران: گستره.
• ميرخواند. (1373). روضهالصفا. (تهذيب و تلخيص عباس زرياب خويي). تهران: علمي.
• نفيسي، سعيد. (1331). تاريخ تمدن ايران ساساني (جلد اول).دانشگاه تهران.
• نوروززاده چگيني، ناصر. (1366). مازندران در دوران ساساني. باستانشناسي و تاريخ، 1 (2)، 21-29.
• نوکنده، جبرئیل، عمرانی رکاوندی، حمید و عباسی، قربانعلی. (1381). گزارش بررسی و گمانهزنی شهر تمیشه. گرگان: اداره کل میراث فرهنگی استان گلستان.