پوکردوال
پوکردوال
Pookerdvall
محوطهای باستانی در انتهای حاشیه شرقی گرگان.
تپه پوکردوال بین رودخانه خشکه رودبار (خاصهرود) و رودخانه گرمابدشت جای گرفته است. «پوکرد» نام فارسی روستای فوجرد است و «وال» در گویش محلی، به کانال هدایت آب گفته میشود.
این تپه به شکل تقریباً مدور و با اندازهی 55×95 متر، 5/2متر بالاتر از سطح زمینهای اطراف است. این محوطه، نخستین بار در سال 1378ش، مورد شناسایی قرار گرفت و در تاریخ 5/9/1380 با شماره 4371 در فهرست آثار ملی به ثبت رسید. در سال 87-1386ش، گمانهزنی به منظور تعیین حریم و لایهنگاری آن انجام شد. کهنترین آثار به دست آمده، متعلق به دورهی نوسنگی و شامل بقایای سازههای معماری، قطعات ظروف سفالی، ابزار سنگی، بقایای استخوانی و برخی یافتههای کوچک است.
الف) بقایای سازههای معماری:
بقایای سازههای معماری قابل تشخیص مربوط به دورهی نوسنگی در تپه پوکردوال، شامل یک سازهی بیضی شکل از جنس گل به قطر 93 سانتیمتر، قطر کف 142 سانتیمتر، بلندا 83 سانتیمتر و ضخامت دیواره 12- 8 سانتیمتر است. این سازه بر روی خاک بکر، روی کف مسطح قرار داشته و دیوارهی ساخته شده با گلولههای دراز گلی به صورت فتیلهای اجرا شده است که هر چه به سمت بالا میرود، از قطر آن کاسته میشود. بر روی دیوارهی داخلی آن، اثر دست و آثار حرارت مشخص است، به طوری که همهی دیوارهی این سازه سرخ شده و به رنگهای نارنجی و قرمز دیده میشود. بر روی کف داخلی آن، به ضخامت یک تا 3 سانتیمتر، بقایای زغال و خاکستر به دست آمد. شکل و نحوهی ساخت این سازه، مشابه تنورهای نان سنتی در روستاهای استرآباد، مازندران و گیلان است.
ب) بقایای ظروف سفالی:
بقایای ظروف سفالی پوکردوال را قطعات شکسته تشکیل میدهد که همگی آنها دستساز، دارای پخت تقریباً مناسب و شاموت گیاهی(ترکیب و مواد نگهدارندهی سفال) است. شکل این قطعات، بیشتر کاسههای ساده به صورت دهانه باز است. تعدادی از آنها، دارای نقوش هندسی به صورت افقی، عمودی، مورب و ترکیبی به رنگهای قهوهای تیره بودند. تعداد اندکی مشابه این قطعات ظروف سفالی در نرگستپهIV به دست آمده است.
ج) ابزارهای سنگی:
تعداد 194 عدد ابزار سنگی از نوع سنگ چرت به شکل تیغه، مته و ریز تیغهی رتوش شده و بدون رتوش از این تپه به دست آمد که 50 عدد آن در بسته باستانشناختی لایه نوسنگی گزارش شد.
آثار جلای ناشی از تأثیر مواد آلی موجود در گیاهان بر روی تعدادی از آنها دیده میشود. سنگهای مادر و سوراخ کنندهها، دارای تنوعی از رنگهای قهوهای (تیره، روشن، مایل به زرد و مایل به قرمز) و خاکستری (تیره، روشن و مایل به سیاه) است. به نظر میرسد کاربری عمومی این ابزارهای سنگی برای برداشت غلات بوده است.
د) بقایای جانوری:
حدود یک کیلوگرم قطعات شکستهی استخوان جانوری از فیچرهایی در گمانهها به دست آمده است.
ه) یافتههای کوچک:
1. پیکرک حیوانی: این یافته، نیمی از یک پیکرک حیوانی، جنس آن از گل پخته شده همراه با کاه خرد شده و دارای نقشهایی با نقاط کوچک سیاه رنگ است. اندازهی این شیء، 2/8 سانتیمتر است.
2. سنگساب: یک سنگ ساب کروی به اندازه 9×17 سانتیمتر از جنس ماسهسنگ، که از کف تنور به دست آمده و احتمالاً برای آرد کردن غلات به کار میرفته است.
گاهنگاری:
با توجه به گونههای سفال دورهی نوسنگی پوکردوال، این دوره به فازهای قدیم و جدید، یعنی اوایل و اواسط هزارهی ششم پیش از میلاد تقسیمبندی میشود. براساس آزمایش ترمولومینساس، قدیمیترین تاریخ پیشنهاد شده برای یک قطعه سفال به شماره ثبت 15104 در تپه پوکردوال، 420±7340 سال پیش است.
یافتههای تپه پوکردوال به ویژه سفال آن، مشابه سفالهای نوع فلات عتیق در فلات مرکزی، در دشت گرگان با آقتپه در لایه سوم، تورنگتپه الف لایه اول و سنگ چخماق شرقی لایههای 5 و 6 در دشت شاهرود و سفال نوع جیتون (در محوطههای جیتون، چاقلیتپه و پیسیجیک تپه در منطقه کوپت داغ) است.
در فلات مرکزی در محوطههای آقتپه، ترنگتپه، یاریم تپه، تپهلته در گرگان؛ محوطه ده خیر و سنگ چخماق در دشت بسطام؛ محوطه ارگ دشت در رودبار گیلان؛ تپه زاغه، چهاربنه، تپه ابرهیمآباد (هزار جلفا)، زاغه و چشمه بلبل در دشت قزوین؛ قرهتپه، آقتپه، و سیاهتپه در دشت قم؛ تل مسی دشت بادرود، سیلک دورهی اول لایه یک و تپه شورابه در دشت کاشان؛ لایههای تحتانی چشمهعلی، تپه ازبکی، صادقآباد، و اسماعیلآباد در دشت تهران، فرهنگ فلات عتیق گزارش شد و در محوطههای کاوش شدهی این دوره، بیش از 90 درصد آنها فقط به صورت یک برش لایهنگاری انجام شد و تنها در تپه سنگ چخماق شرقی، تا اندازهای کاوش وسیعتری انجام شد که آن هم بدون گزارش نهایی است. در بقیه مکانهای باستانی کاوش شده، اندازهی کاوش بیش از 2 مترمربع را هم شامل نمیشود، بنابراین اطلاعات ما از فرهنگ فلات عتیق، با محدودیت دادهها، تقریباً کمتر از یک درصد است که بیشترین سهم این درصد، متعلق به سفال است. لایهی زیرینِ پوکردوال حدود 30/2 متر زیر دشت قرار دارد و شاید بتوان گفت که محوطهای که کمتر از 5/2 متر ارتفاع داشته، در زیر رسوبات دفن شده یا اگر نزدیک رودخانه بوده، بر اثر طغیان رودخانه یا رانش تراسها، تخریب شده است. احتمالاً شمار زیادی از محوطههای نوسنگیِ دشت گرگان در زیر رسوبات دشت دفن شدهاند.
…
منابع:
• اسفندیاری، آذرمیدخت. (1378). تپه ازبکی: یکی از مراکز فرهنگی فلات مرکزی. در: عباس عليزاده، یوسف مجیدزاده و صادق ملک شهمیرزادی (به کوشش). باستانشناسی و هنر ایران: 32 مقاله در بزرگداشت عزتالله نگهبان. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
• رضوانی، حسن. (1378). الگوی استقرار و فرهنگهای پیش از تاریخ در استان سمنان. در: عباس عليزاده، یوسف مجیدزاده و صادق ملک شهمیرزادی (به کوشش). باستانشناسی و هنر ایران: 32 مقاله در بزرگداشت عزتالله نگهبان. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
• سرلک، سیامک، و معجزاتی، فریبا. (1386). اسماعیلآباد و گاهنگاری فلات مرکزی ایران. [نامه پژوهشگاه. شماره 21 و 20]. تهران.
• فاضلي نشلي، حسن، عزيزي خرانقلي، حسين، عباسنژاد، رحمت، و ملاصالحي، حكمتالله. (1386). گزارش توصيفي كانتكستهاي مختلف تپه قبرستان. در: حسن فاضلي نشلي (به كوشش). تغييرات سياسي و اجتماعي دشت قزوين (كاوشهاي باستانشناسي تپه قبرستان؛ گزارش فصل سوم). تهران: پژوهشكده باستانشناسي.
• فرهنگ جغرافیایی رودهای کشور. (1382). (جلد 2: حوضه آبخیز دریای خزر). تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح.
• کابلی، میرعابدین. (1378). بررسی باستانشناسی قمرود. (لوح 3. شماره 1 تا 8). تهران: انتشارات پژوهشکده باستانشناسی سازمان میراث فرهنگی کشور.
• ملک شهمیرزادی، صادق. (1385). سیلک: کهنترین روستای محصور ایران. (گزارش نهایی، شكل 118). تهران: پژوهشکده باستانشناسی.
• ملک شهمیرزادی، صادق. (1387). ایران در پیش از تاریخ: باستانشناسی ایران از آغاز تا سپیدهدم شهرنشینی. تهران: پژوهشکده باستانشناسی.
• ملک شهمیرزادی، صادق، و نوکنده، جبرئیل. (1379). آقتپه. تهران: معاونت پژوهشی سازمان میراث فرهنگی کشور.
• Ashrafi, f, Z.Moghaddaszadeh 1, F.Bahrololoumi2, G. Abbasi (2010). Age Determination of Pookerdvall pottery samples based on Thermo-luminescence behavior and their glow curve, Archives of Physics Research(USA), pp-192-199
• Azarnoush, M. and B. Helwing. (2005). Recent Archaeological Research in Iran: Prehistory to Iron Age. Archäologische Mitteilungen aus Iran und Turan 37: 189.
• Boucharlat, R. and Lecomte, O. (1987). Fouilles de Tureng Tepe sous la direction de Jean Deshayes 1. Les périodes Sassanides et Islamiques, Paris, pp.10
• Fazeli, H., R. A. E. Coningham and Pollard, A.M. (2001). Chimical characterisation of the Late Neolithic and Chalcolithic pottery from the Tehran Plain, Iran. Iran 39: pp. 57,69 fig 2.
• Fazeli, H., R. A. E. Coningham and C. M. Batt. (2004). Cheshmeh-Ali revisited: Towards an absolute dating of the Late Neolithic and Chalcolithic of Iran’s Tehran Plain. Iran 42: pp,19 fig 8
• Ghirshman, R. (1938). Fouilles de Sialk, près de Kashan 1933, 1934, 1937. Paris: Geuthner,
• Heydari, S. (2004). “Rohmaterialvorkommen für Stein in Iran, Einige Fallstudien„, In: Stöllner, T., Slotta, R. und Vatandoust, A., (Hrsg.) Persiens antike Pracht, Katalog der Ausstellung des Deutschen Bergbau-Museum Bochum, Vom 28.November 2004 bis29.Mai 2005, Deutsches Bergbau –Museum Bochum, Band I, 124-129
• Kaboli, M. (2004). „Tappeh Qare bei Qomrud“ In: Stöllner, T., Slotta, R. und Vatandoust, A., (Hrsg.) Persiens antike Pracht, Katalog der Ausstellung des Deutschen Bergbau-Museum Bochum, Vom 28.November 2004 bis 29.Mai 2005, Deutsches Bergbau –Museum Bochum, Band II: 612-614,
• Malek Shahmirzadi, S. (1977). Tepe Zagheh: A Six Millennium B.C. Village in the Qazvin Plain of the Central Iranian Plateau, University of Pennsylvania, Unpublished Ph.D. Thesis.
• Masuda, S. Excavation at tappe sang-e cagmaq. In: firooz bagherxadeh (ed), proceedings of the 1st annual symposium of archaeological research in iran (Tehran 1972), 1-2, tehran: the iranian archaeological center. Heydari, S: 2004
• Mellart, J. (1975). The Neolithic of the Near East. London, Thames and Hudson. PI. 134
• Nokandeh, J. (2005). Arg-e Dasht, the First Neolithic Discovered Region in Gilan province. In: Ohtsu, Tadahiko. Jebrael Nokandeh , Yamauchi Kazuya (eds.), Preliminary Report of the Iran-Japan Joint Archaeological Expedition to Gilan: Fourth Season, Iranian Cultural Heritage and Tourism Organization, 50-56, Tehran and Tokyo, Middle Eastern Culture Center in Japan, pp 50-56
• Stronach, D. (1972) “Yarim Tepe„. In: Organizing committee of the sixth International Congress of Iranian Art and Archaeology (ed.), Excavation in Iran. The British contribution, Oxford, pp. 22.