خرید و دانلود مقاله

پنجم آذر


پنجم آذر

The 5th of Azar

واقعه‏‌ای مهم در تاریخ مبارزات گرگان علیه رژیم پهلوی.

مبارزات سیاسی علیه حکومت محمدرضا پهلوی در منطقهی گرگان و دشت تا آبان 1356، به‌طور غیرعلنی و اغلب به صورت ایجاد مجامع و تشکیلات بود که بیشتر رنگ و بوی مذهبی داشت و انقلابیون گرگان در بالا بردن آگاهی عمومی از وضعیت موجود کشور و نیز همگامی با مخالفان سایر نقاط کشور تلاش می‏‌کردند.

در این زمان، روند مبارزات وارد مرحله جدیدی شد. مبارزان در جهت حمایت و اتحاد با دیگر مخالفان رژیم، سیری صعودی به روند مبارزات بخشیدند. تلاش آنان برای برگزاری مراسم ترحیم مصطفی خمینی به نتیجهای نرسید. مراسم چهلم شهدای قم نیز آن‌چنان که علما می‏‌خواستند، برگزار نشد، اما برخی علما، چه در گرگان و چه در شهرهای مجاور، بر منابر، به شرایط موجود در جامعه، ازجمله بیحجابی، بی‌‏بندوباری و نیز بی‏‌خبری مردم از حقایق کشور و عدم اجرای عدالت در توزیع زمین، اعتراض و البته مردم مسلمان را به بیداری و قیام دعوت کردند. آنان موفق شدند مراسم چهلم شهدای تبریز را در مسجد گلشن گرگان برگزار کنند. در بندرگز نیز چنین مراسمی برگزار شد. هم‌چنین مخالفان، عید نوروز 1357 را تحریم کردند. در برخی شهرها، علائم نارضایتی و اعتراض، به صورت صدمه زدن به برخی مراکز دولتی و غیردولتی و نیز نوشتن شعارهایی روی دیوارها نمایان شد. تحصن و اعتراضات دانشجویی نسبت به شرایط خود، جنبهی سیاسی یافت. در روز 19 اردیبهشت 1357، مخالفین رژیم موفق به برگزاری مراسم چهلم شهدای یزد، جهرم و اهواز در مسجدجامع گرگان و نیز صدور قطعنامه شدند.

فعالیت گروه‌های مبارز در خرداد 57، اوج گرفت. آنان لحن تندتری به سخنرانی‌‏های خود دادند و در شعارها، به‌طور مستقیم به شاه و دولت اعتراض میکردند. در بزرگداشت 15 خرداد، تظاهرات پراکنده‌‏ای در گرگان برگزار شد. واکنش دولت در این مرحله از مبارزات، تبعید برخی از علمای مبارز گرگان بود که البته باعث هیجان بیشتر مردم شد، به طوری که تکاپوهای مذهبی در ماه رمضان کاملاً رنگ سیاسی به خود گرفت. اوایل شهریور، تظاهرات مردم علی‌‏آباد کتول، تا نیمه شب طول کشید و تظاهرکنندگان به برخی ادارات دولتی صدمه زدند. پس از این جریان، تظاهرات در شهرهای مختلف منطقه فراگیر شد و مردم برای حضور در خیابان‏‌ها و دادن شعار، جسارت بیشتری نشان می‌‏دادند و حتی حس شهادت‌‏طلبی نیز در برخی از آنان دیده می‌‏شد.

پس از شهریور، اعتصاب در بازار و تجمع مخالفان در خیابان‏‌ها آغاز شد، هرچند کارکنان برخی ادارات منطقه، با انگیزه‏‌های غیرسیاسی دست به اعتصاب زدند. به مناسبت چهلم شهدای 17 شهریور، بازار و کلیه مدارس گرگان تعطیل شد. پس از این، اعتراضات و تظاهرات گسترش یافت و شکل مستمر و دائمی به خود گرفت. هفت تن از روحانیون مبارز گرگان، روزهای 17 و 18 آبان را اعتصاب عمومی -به عنوان اعتراض و ابراز همبستگی ملت- اعلام کردند. جو اجتماعی منطقه از حالت عادی خارج شد و ناآرامی به سرعت گسترش یافت.

29 آبان 1357، مأموران حکومتی در حرم امام رضا (ع) به مردم حمله کردند که نتیجهی آن، کشته و زخمی شدن چند نفر بود. در همین جریان، یکی از اهالی شهرستان گرگان به نام محمد مقصودلو، دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد، مجروح شد و به شهادت رسید. به دنبال حادثهی حرم امام رضا (ع)، امام خمینی و تعدادی از مراجع تقلید، روز یکشنبه 25 ذیالحجه برابر با 5 آذر را عزای عمومی اعلام کردند.

با رسیدن اخبار حرم امام رضا (ع)، بر ناآرامی‏‌های گرگان‌ودشت افزوده شد. روحانیون گرگان با روحانیون دیگر شهرهای مازندران تماس گرفتند و از آن‏‌ها خواستند که دربارهی تعطیلی روز 5 آذر 1357 هماهنگ باشند. مقدمات این اعتصاب، با سخنرانی وعّاظ بر منابر دربارهی تبعید امام و حکومت اسلامی و برگزاری نمایشگاه عکس و کاریکاتور در مسجدجامع گرگان و سخنرانی در مدارس، فراهم و بر هیجان عمومی افزوده می‏‌شد. روز اول آذر، حدود پنج‌هزار نفر از معلمان و دانش‌‏آموزان و کسبه و اصناف شاه‏پسند (آزادشهر)، رامیان و علی‏‌آباد در مسجدجامع شاه‏پسند اجتماع کردند و پس از سخنرانی چند واعظ، دست به تظاهرات زدند.

روز 4 آذر، دانش‏‌آموزان دبیرستان گنبدکاووس به تظاهرات پرداختند. تشکل «جوانان مبارز مسلمان مینودشت» در اعلامیه‏‌ای، ضمن محکوم کردن حادثهی مشهد، از مردم خواستند روز یکشنبه 5 آذر، دست از کار کشیده و در مسجدجامع تجمع کنند.

در شب 4 آذر، سرهنگ شیرازی، فرمانده پادگان گرگان، در یک تماس تلفنی، به آیت‏‌الله سیدحبیب‏‌الله طاهری ابراز داشت: به دلیل این که مأموران حکومتی دستور تیراندازی دارند، تظاهرات نشود. با این وجود، در روز 5 آذر، از ساعت 8 صبح، جمعیت زیادی از طبقات مختلف در امام‏زاده عبدالله گرگان تجمع کردند و شعار می‏‌دادند.

سیدمحمد رئیسی در خاطرات خود در این‌‏باره می‏‌گوید: در روز 5 آذر، به هنگام تجمع مردم در امام‏زاده عبدالله، وقتی خبر هشدار سرهنگ شیرازی به آن‏‌ها رسید، علمای حاضر در امام‏زاده توافق کردند مراسم در همان مکان خاتمه یابد و این امر به مردم ابلاغ شد، اما مردم مخالفت کردند. آن‏‌ها از صحن امام‏زاده خارج شده و شروع به تظاهرات کردند. مردم به رهبری سیدصادق ریاضی، شیخ رسول رضایی و سیدحبیب‏‌الله طاهری، شروع به تظاهرات کردند و در حالی که مسیر تظاهرات به وسیله‌‏ی پلیس مسدود شده بود، آن‏‌ها هم‌چنان مصرّانه به راهپیمایی خود ادامه دادند و سرانجام با نیروی پلیس درگیر شدند.

نتیجهی این درگیری، 9 نفر کشته و 64 نفر زخمی بود که سبب تحریک بیشتر مردم شد. در نتیجه، گروهی از مردم به بخش امور نقلیه شهربانی، حمله و دیوار آن را خراب کردند و وارد آن‏‌جا شدند. سربازان طبق دستور، هیچ مقاومتی نکرده و تفنگ‏‌ها را بالای سرشان گرفتند. برخی از انقلابیون، تفنگ‌‏های سربازان را گرفتند که به آنان بازگردانده شد. در نهایت، مردم، بخش امور نقلیه شهربانی را آتش زدند. عده‌‏ای نیز به سازمان آتش‌‏نشانی حمله کردند و آنجا را با همه تجهیزات و ماشین‌‏آلات آتش زدند. برخی از تظاهرکنندگان نیز به کوی افسران، حمله و به نگهبانان آن‏‌جا سنگ پرتاب کردند. کشتهشدگان و مجروحان واقعه به بیمارستان پهلوی (که پس از این حادثه، به بیمارستان 5 آذر تغییرنام یافت) و بیمارستان فلسفی منتقل شدند. مردم نیز برای اهدای خون به بیمارستان‏‌ها رفتند. در این میان، مأموران به سمت بیمارستان پهلوی تیراندازی کردند که به کشته و مجروح شدن عده‏‌ای منجر شد. فرزند حجت‏‌الاسلام سیدحسن نبوی نیز در همین جریان در بیمارستان شهید شد.

به دنبال این وقایع، در روز 5 آذر، تعداد زیادی از فعالان سیاسی به اتهام اقدامات تخریبی، دستگیر و به کمیتهی ضدّخرابکاری فرستاده شدند. در روز 7 آذر، نُه نفر از علمای گرگان در نامه‌‏ای به آیت‌‏الله سیدعبدالله شیرازی، از مراجع تقلید مشهد، شرح ماجرا را به اطلاع ایشان رساندند. آیت‏‌الله شیرازی نیز در جواب، آنان را به استقامت دعوت کرد.

هم‌‏زمان با گرگان، در دیگر شهرهای گرگان‌ودشت نیز حرکت‏‌هایی به‌وجود آمد. 80 درصد مغازه‌‏های گنبد در 5 آذر تعطیل شد و حدود 1500 نفر از مردم در مسجد قائمیه جمع شدند و شیخ‏‌حسین عمادی و علی‏‌اکبر ابراهیمی به منبر رفتند و با اعتراض به حادثه‏‌ی حرم امام رضا (ع)، از دولت و شاه انتقاد کردند. پس از سخنرانی نیز مردم به قصد تظاهرات، از مسجد خارج و با دخالت مأموران، متفرق شدند. در رامیان نیز نزدیک به پنج‌هزار نفر از اهالی بخش رامیان و حومه در مسجدجامع اجتماع کردند. در این روز، سیدحسین حسینی، از فعالان رامیان، به سخنرانی پرداخت. وی هم‌چنین در روز 7 آذر، مجلس بزرگداشت شهدای گرگان را در مسجدجامع رامیان برگزار کرد و جلوی درِ مسجد نیز پرچم‏‌های سیاه نصب و روی آن عکس امام خمینی چسبانده شد. درنتیجه، نیروهای ژاندارمری، مسجد را محاصره و بانیِ مراسم؛ یعنی سیدحسین حسینی را دستگیر کردند.

در روزهای بعد از 5 آذر، همه مغازه‏‌ها و بازار گرگان و نیز مراکز آموزشی و بخش‏‌های تابعه تعطیل بود. مراسم چهلم شهدای واقعهی 5 آذر نیز در 14 دی در مسجد گلشن برگزار شد و شرکت‏‌کنندگان شعارهایی بر ضدّ شاه دادند و به مأموران انتظامی اعتراض‏ کردند. مأموران نیز با تیراندازی، آنان را متفرق کردند.

در این زمان، مطبوعات کشور در اعتصاب سراسری بود. در نتیجه، این جریان آن‌چنان که باید در مطبوعات منعکس نشد، تنها پس از پایان اعتصابات، در روزنامه‌‏های اطلاعات، کیهان و آیندگان، گزارشی مختصر از این واقعه آمده است. جامعهی معلمان گرگان و کمیتهی همبستگی شهرستان گرگان در اعلامیه‌‏های جداگانه، این حادثه را محکوم کردند. چند روز پس از واقعه، برای برپایی مجلس ترحیم، بیشتر مغازه‏‌های شهر تعطیل شد و مردم در مسجدجامع تجمع کردند.

واقعهی 5 آذر را می‌‏توان از «سیاه‌‏ترین وقایع در گرگان در دورهی رژیم پهلوی» دانست، زیرا قبل از این‏‌که مردمِ تظاهرکننده کاری انجام دهند، «مأموران شهربانی با ایجاد رعب و وحشت و تیراندازی به طرف جمعیت، آنها را به خاک و خون کشیدند» و واقعه را به صورت یک واقعهی شاخص در دورهی مبارزات انقلابی مردم گرگان تبدیل کردند.

منابع:

• آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی. شماره بازیابی 83، 86، 404، 1565، 29864.

• پرونده سیدکاظم نورمفیدی. (شماره بازیابی 29864. شماره 38). آرشیو مراکز اسناد انقلاب اسلامی. تهران.

• خارکوهی، غلامرضا. (1387). حماسه 5 آذر سال 1357 گرگان. قم: رازبان.

• خاركوهي، غلامرضا. (1392). حماسه 5 آذر سال 1357 در گرگان. بنياد شهيد و امور ايثارگران استان گلستان.

• روزنامه اطلاعات. 24مهر 1357.

• روزنامه کیهان. 16 مهر 1357.

• رئیسی گرگانی، سیدمحمد. (1387). خاطرات حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد رئیسی گرگانی. گرگان: پیک ریحان.

• مجموعه اسناد محمدعلی سرایلو.

مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات. (1386). انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (کتاب دوم، جلد 4، 5، 17). تهران: مؤلف.

• مصاحبه کتبی با حسین کبیر. (شماره بازیابی 30328). آرشیو مراکز اسناد انقلاب اسلامی. تهران.

• مصاحبه با حبیب‏ الله طاهری. (شماره بازیابی 11763). آرشیو مراکز اسناد انقلاب اسلامی.

• مصاحبه با سیدکاظم نورمفیدی. (شماره بازیابی 11757). آرشیو مراکز اسناد انقلاب اسلامی.

 

 

نظرات


ارسال نظر :






مقاله های مشابه