بندرگز / شهر
بندرگز/ شهر Bandar Gaz City
مرکز شهرستان بندرگز واقع در غرب استان.
بندرگز در 46درجه و 46دقیقه عرض و 56درجه و 56دقیقه طول جغرافیایی قرار دارد که از شمال به خلیج گرگان و جزیره میانکاله، از شرق به شهرستان کردکوی، از غرب به شهر گلوگاه و از جنوب به رشته کوه البرز محدود میشود.
ارتفاع بندرگز 22 متر از سطح دریای آزاد پایینتر است. دربارهی وجهتسمیه این شهر اطلاع دقیقی در دست نیست، اما اهل محل، نام آن را برگرفته از روستای گز در 4 کیلومتری این شهر میدانند که سکونت در آن از شهر بندرگز قدمت بيشتري دارد و این نام به سبب رویش درختچههای گز در این منطقه بر آن نهاده شد.
این شهر اسامی همچون کنارهی گز، بندرجز و بندرگز نیز داشته است.
شهر بندرگز برابر سرشماری نفوس و مسکن سال 1390ش، دارای 5481 خانوار و 18734 نفر جمعیت بود که 9425 نفر آنها مرد و 9309 نفر زن بودهاند.
مردم این شهر مسلمان و شیعه مذهب هستند و به گویش تبری سخن میگویند.
اشیاء یافت شده در بررسی باستانشناسی بر روی «تپهخاکی» واقع در این شهر، به دوران پیش از تاریخ و تاریخی منسوب شده و این تپه، قدیمیترین مکان باستانی این شهر محسوب میشود که میتواند دلیلی بر سابقهی سکونت در این منطقه از گذشتههای دور باشد.
شهر بندرگز در محدودهای قرار دارد که در گذشته اَنزان نامیده میشد. تاريخ تبرستان در ذکر وقایع زمان سلطان مسعود غزنوی، به این نام اشاره کرده است.
آنچه که از منابع میتوان دریافت، آن است که سکونت در محل کنونی شهر بندرگز، با هدف اقتصادی و بازرگانی با روسیه بوده است. این شهر، نخست مرکز داد و ستد و بازرگانی از طریق دریا بود. با گذر زمان، ساکنین دائم یافت و افرادی که در امر تجارت و خدمات تجاری فعال بودند، در این شهر اقامت گزيدند.
روسیه به دنبال ایجاد پایگاه برای خود در حاشیه دریای مازندران بود. این کشور به بهانهی تأمین امنیت داد و ستد خود، در سال 1781م (1160ش)، برای نخستین بار توسط ناوگان دریایی خود به فرماندهی گرافوایناویچ، در سواحل شرقی دریای مازندران اقدام به ساخت یک نقطهی تجاری برای بازرگانان خود کرد که به دستور آقامحمدخان قاجار- که در آن زمان در منطقهی استرآباد در حال گسترش نفوذ خود بود- ساختمان روسها تخریب و وایناویچ دستگیر شد.
مکنزی کنسول انگلیس، در سفرنامهی خود مربوط به سال 1237ش، ساخت بندرگز را در سال 1219ش میداند که با تأسیس آن، از تجارت مشهدسر (بابلسر کنونی) کمی کاسته شد. وی گمرک بندرگز را در دست فردی به نام عباسقلیخان اعلام کرده که میبایست 3هزار تومان برای این امتیاز میپرداخت و روسها هم برای آنچه وارد میکنند، 5 درصد میپرداختند.
مکنزی همچنین به حادثهی آتشسوزی در این بندر اشاره میکند که یک ماه قبل از حضور وی، انبارهای کالای روسها در آتش سوخت. در سفرنامهی ميرزا ابرهيم، مربوط به سالهاي 1277- 1276ق، شرايط بندرگز همچون روايت مكنزي نقل شده و آمده كه بندرگز داراي 30نفر تفنچگي بود. وي نيز به آتش سوزي سال 1275ق در بندرگز اشاره كرده است و تأسيس بندر را مربوط به سال 1219ش ميداند.
فعالیت تجاری روسها در بندرگز در سالهای 28-1227ش، توسط کنسول ابوت نیز گزارش شده است.
موسيو بهلر فرانسوي، سرتيپ دربار ناصري، در سفرنامهی خود، به حضور و تحركات روسها در بندرگز و تجارت آنان اشاره كرده است. از گزارش او اينگونه برميآيد كه كمپاني تجاري جديدي از روسيه در آن روزها جايگزين كمپاني قبلي شده و دولت روس به نسبت گذشته، توجه زيادي به اين كمپاني جديد نميكند. بهلر در مجموع، سياست روسيه را افزايش تعداد تجّارش در منطقه براي افزايش ميزان تسلط ميداند و به تلاش روسيه براي ساخت پادگان در ايران اشاره ميكند.
بندرگز در سال 1276ق و در زمان حکمرانی کیومرث میرزا ملکآرا بر ایالت استرآباد، دارای 240 خانوار و 1448 نفر جمعیت بود.
ملگونف در سال 1239ش، از این محل به اسم «پروال» نام میبرد. گویی روسها، بندرگز را به این نام میخواندند و دیگران نیز از همین نام استفاده میکردند. وی از کالاهایی همچون پنبه، روناسسبز، کشمشسبز، قیسی، آلوبخارا، مغز بادام، خرما و پسته دامغان نام میبرد که از این بندر تجارت میشد.
كلنل لوات، كنسول انگليس كه در سالهاي1260 و 1261ش به استرآباد سفر كرده بود، از تجارت پنبه توسط ارامنهی روس از طريق بندرگز خبر داده است. بخشي از اين كالا از سبزوار و خراسان خريداري و به بندرگز منتقل ميشد.
در گزارش سال 1268ش، بندرگز به عنوان بندر ولایت استرآباد معرفی شده است که امیرخان سردار سیفالملک برادر یکی از همسران ناصرالدينشاه، حاکم آنجا بود و روسیه تلاش ميكرد تا این شهر را اشغال و پادگانی در آنجا مستقر كند. وضعیت بندرگز در این سال، حزنآور و مجموعهای از آلونکهای گلی و سایبان گزارش شده و دارای یک کاروانسرا و گمرکخانه بود و ارامنه روسی در آن به تجارت مشغول بودند. جادهی تجاری بندرگز - استرآباد - شاهرود در انحصار روسها بود.
ناصرالدینشاه در سال 1272ش، قريه گز را به مالكيت ميرزا عبداللهخان انتظامالدوله، حكمران استرآباد و مازندران، واگذار كرد و در خطاب ديگري، بندرگز را نيز جزو قريه گز دانسته و آن را از جمله املاك واگذار شده به انتظام الدوله اعلام نمود و سكونت در بندرگز را براي افراد داخلي و خارجي منحصر به رضايت او دانست. ورثهی او، بعدها 4 دانگ بندرگز را به حاجي حسين امين دارالضرب فروختند.
تلاش روسها براي ساخت و ساز در بندرگز همچنان ادامه داشت. در سال 1289ش كه پنج دانگ بندر گز متعلق به حاجامينالضرب و يك دانگ متعلق به حاج رستم يوزباشي و شركاء وي بود، سعي داشتند كه بابت يك دانگ، بناهاي جديدي بسازند.
وجود گزارشهای متعدد در زمان قاجار از اين منطقه، ميتواند دليل اهميت اين بندر باشد. به همين سبب، افراد بسیاری از كشورهاي غربي به عنوان سياح به اين منطقه آمده و گزارشها و سفرنامههاي خود را نوشتهاند. شاه ايران نيز علاقهمند بود كه از محتواي اين گزارشها آگاه شود.
آتشسوزي ماه رجب 1315، همهی مغازهها و كاروانسراها و انبارهاي بندرگز را سوزاند و به جز تلگرافخانه دولتي و دواخانه، چيزي از شهر باقي نماند.
علاوه بر حمل كالا، مسافر نیز از بندرگز به روسيه و كشورهاي اروپايي منتقل ميشد. حتي گاهي مسافران مناطق شمال غربي ايران همچون تبريز، به بندرگز آمده و از اينجا با كشتي به مقاصد خود ميرفتند.
اعتمادالسلطنه در عصر ناصري به كارگزاران دولتي بندرگز، از جمله ميرزا محمدخان آتشي به عنوان سرحددار، علياكبرخان امين تذكره، ميرزا عبدالحميد رئيس پست و شكراللهخان وقايع نگار در اين بندر اشاره ميكند.
قورخانچي در گزارش خود در سال 1282ش، به تجارت اهالي استرآباد با ارامنهی روس از طريق بندرگز اشاره كرده است. وي در نخبهی كامراني نیز به كثرت تجار ارامنه و زيادي مغازهها در بندر گز و فعاليت تلگرافخانه و پست در آنجا اشاره دارد و بندرگز را متعلق به حاج حسين امين الضرب و انتظامالدوله ميداند.
در زمان مشروطه، تعدادي از مبارزين قفقازي و آذربايجاني در بندرگز پياده شدند. فرماندهي آنان با مسيو پانوف بلغاري بود. آنان به محض ورود، گمركخانه و تلگرافخانه را تصرف كرده، كنترل بندر را به دست گرفتند و از مردم خواستند تا پرچم سرخ را كه نشانهی مشروطهخواهان بود، بر سر دكان و خانههاي خود نصب كنند. سپس به سمت استرآباد حركت كرده، مدتي كنترل اين شهر را در دست داشتند. كشتيهاي روسيه كه در آشوراده مستقر بودند، به صورت آزادانه به بندرگز ميآمدند و روسها بخشي از زمينهاي اطراف بندرگز را براي احداث كارخانجات ابريشم و پنبه خريداري كردند و به بهانهی اندازهگيري قطر دريا، پرچم خود را بر روي اسكله و گمرك بندر گز نصب كردند. در سال 1287ش، در جریان درگیریهای عصر مشروطه، روسیه کشتیهای جنگی خود را به بندرگز اعزام کرد. حضور روسها و سيطرهی بنگاههاي اقتصادي آنان بر منطقه به گونهای بود که كنسول روس به طور رسمي به كارگزار استرآباد نوشت كه رفتن تجّار ايراني را به روسيه ممنوع كنيد. در اين روزها، گزارشهایی از برگزاری مراسم جشن سالگرد پیروزی انقلاب روسیه در بندرگز نقل شده است. بنابراین، فعاليت تجّار ايراني از رونق افتاد و تعدادي از آنان كه در بندرگز حضور داشتند، از وزرا و مجلس شوراي ملي درخواست كردند براي رونق تجارت، با كشور روسيه معاهدهی تجارت ببندند. در زمان بروز قحطی در روسیه، کمکهای مردمی منطقه شمال ایران و سمنان از طریق بندرگز برای آن کشور منتقل میشد.
گزارشهای مربوط به سال 1288ش، ميزان واردات كالا به بندرجز را 2 ميليون و951 هزار و378 من و صادرات اين بندر را 3ميليون و 971 هزار و 629 من ثبت كردهاند.
برخي اسناد مربوط به اواخر دوران قاجار، از تلاشهايي براي دريافت امتياز استخراج نفت در منطقه بندرگز خبر ميدهد.
تصرف و اجارهدادن زمینهای بندرگز در سالهاي پایانی پادشاهي احمد شاه قاجار توسط وزارت ماليه، سبب اعتراض و شكايت افرادي شد كه خود را مالك اين زمینها ميدانستند.
در سال 1302ش، بلديه بندرگز تحت رياست گمرك تشكيل شد و اقدامات عمراني را در بندر آغاز كرد. در مهرماه 1303ش، مأمور بلديه توسط وزارت داخله انتخاب و منصوب شد.
در سال 1317ش، با تصويب فرهنگستان ادب فارسي، نام اين شهر كه معرب شدهی آن «بندرجز» خوانده ميشد، به بندرگز تغيير كرد.
بندرگز در زمان حكومت پهلوي، به عنوان مركز بخش سوم شهرستان گرگان محسوب ميشد. با آغاز احداث راهآهن شمال در سال 1306ش و افتتاح آن در سال 1316، بندرگز نيز به شبكه راههاي ريلي كشور پيوست.
اين شهر پس از تأسيس بندرشاه (بندرتركمن)، در سال 1307ش و عقبنشيني آب دريا از ساحل اين شهر، آرامآرام از رونق افتاد و تنها منبع عايدي آن، چند كارخانهی پنبه و صابونسازي و برق و روغنكشي بود. جمعيت بندرگز در سال 1341، 5490 نفر بود. در اين سالها، هنوز هم ارامنهی روس در بندرگز ساكن بودند.
همزمان با كاهش ميزان تجارت از طريق بندرگز، ساخت كارخانجات در اين شهر آغاز شد و اولين كارخانهی پنبه پاك كني در منطقه گرگان و دشت در سال 1312ش، به نام كارخانه پلآنيپال در بندرگز راهاندازي شد و پس از مدتي، كارخانجات پنبه ليواني و اخوين هم به آن اضافه شد. در سال 1314، كارخانه روغنگيري و صابونسازي پل و اصغرزاده و سال 1315، كارخانه روغنگيري و صابونسازي اخوين در بندرگز راهاندازي شدند.
در سال 1304، با كمك انجمن معارف، نخستین مدرسه ملي در بندرگز تأسيس شد. در سال 1308، دبستان ملي دخترانه نيز راهاندازي شد كه در سال 1312 به دبستان دولتي تبدل گرديد.
آموزشگاههاي بندرگز در سال تحصيلي 44- 1343، به 10 دبستان پسرانه، 2 دبستان دخترانه، يك دبيرستان پسرانه و يك دبيرستان دخترانه رسيد و تعداد كل دانشآموزان اين شهر 3035 نفر بودند.
در سال 1359، با تأسيس شهرستان كردكوي، بندرگز به عنوان يكي از بخشهاي اين شهرستان درآمد. اين شهر در جلسهی مورخ 29 تيرماه 1376 هيأت وزيران، با تأسيس شهرستان بندرگز، به عنوان مركز اين شهرستان انتخاب شد.
آثار تاريخي شهر بندرگز كه ثبت ملي شدهاند، عبارتند از: تپه خاكي مربوط به دورهی پيش از تاريخ به شماره 3634، قلعه سرتپه به شماره 3654، بناي تاريخي راه آهن مربوط به دوره پهلوي اول به شماره 12563، بناي ساختمان شهرداري مربوط به دوره پهلوي اول به شماره 12564، فانوس دريايي مربوط به اواخر قاجار به شماره 12565، كارخانه پنبه پاك كني ليواني مربوط به اواخر قاجار به شماره 12559، بناي تاريخي گمرك مربوط به پهلوي اول به شماره 12562، خانه دماوندي مربوط به دوره قاجار به شماره 12561، خانه ليواني مربوط به دوره قاجار به شماره 12560.
سه شنبه بازار بندرگز از جمله روزبازارهاي استان است كه در اوايل دههی هفتاد رونق پيدا کرد و هم اكنون محل داد و ستد بخشي از نيازمنديهاي مردم اين منطقه است.
ساحل، اسكله و بازارچهی ساحلي بندرگز از مراكز تفريحي اين شهر است كه مورد استفادهی شهروندان و مسافران قرار ميگيرد.
اين شهر هم اكنون داراي واحدهاي دانشگاهي پيامنور و آزاد اسلامي است.
منابع:
• ابناسفندیار، بهاءالدین محمد. (1389). تاریخ طبرستان (چاپ اول، قسمت 2). (تصحيح عباس اقبال آشتياني). تهران: اساطير.
• ابوت، کیت ادوارد. [بی تا]. گزارش سفر كنسول ابوت به سواحل بحر خزر در طول اول نوامبر 1847 تا 17 فوریه 1848. (شماره 136). (ترجمه احمد سیف). اسناد محرمانه وزارت امور خارجه انگلستان.
• اصفهانيان، كريم. (1385). اسناد تاريخي خاندان غفاري (جلد2، چاپ اول). (به كوشش بهرام غفاري و علياصغر عمران). تهران: بنياد موقوفات دكتر محمود افشار.
• اصلاحات و تغييرات تقسیماتي كشوري در استان مازندران. سايت معاون حقوقي و امور مجلس قوه قضائيه. بازيابي از: (www.hvm.ir).
• اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان. (1363). چهل سال تاريخ ايران در دوره پادشاهي ناصرالدين شاه (جلد اول: الماثر والآثار). (به كوشش ايرج افشار). تهران: اساطير.
• انقلاب مشروطه ايران به روايت اسناد وزارت خارجه انگليس (كتابهاي آبي). (1377). (به اهتمام رحيم رضا زادهملك). تهران: مازيار: معين.
• بهلر. (1356). سفرنامه بهلر (جغرافياي رشت و مازندران در زمان سلطنت ناصرالدين شاه قاجار). (به كوشش علياكبر خداپرست). مشهد: توس.
• پرونده ثبت تپه خاکی. فرهنگستان هنر ايران. بازيابي از: http://www.iranshahrpedia.ir
• تغيير اسامي جغرافيايي ناحيه گرگان. (1316). (سند شماره 3550/3/12). مركز اسناد مؤسسه فرهنگي ميردامادگرگان.
• جمالزاده، سيد محمدعلي. (1362). گنج شايگان يا اوضاع اقتصادي ايران (چاپ اول). تهران: كتاب تهران.
• ذبيحي، مسيح. (1363). گرگاننامه (نخبه كامراني). تهران: بابك.
• ذبيحي، مسيح. (1356). استرآبادنامه (سفرنامه كلنل لوات در سالهاي 1299-1298). (به كوشش ايرج افشار و محمدتقي دانشپژوه). تهران: فرهنگ ايران زمين.
• رابينو، یاسنت لویی. (1343). سفرنامه مازندران و استرآباد (چاپ 2). (ترجمه غلامعلي وحيد مازندراني). تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
• ستوده، منوچهر. (1366). از آستارا تا استارباد (جلد 5، چاپ اول). تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي.
• شکايت از رکود تجارت و درخواست عقد معاهده تجاري با روسيه. (سند شماره ۱۰۱۱۱۱۸۲۴). مركز اسناد مؤسسه فرهنگي ميرداماد گرگان.
• عبدالحسينخان ملكالمورخين. (1386). مراتالوقايع مظفري (جلد اول). تهران: ميراث مكتوب.
• عبداللهیف، فتحالله. (1366). گوشهای از مناسبات روسیه و ایران و سیاست انگلستان در ايران در آغاز قرن نوزدهم. (ترجمه غلامحسین متین). تهران: ستاره.
• عزالدوله و ملكونوف. (1363). سفرنامه ایران و روسیه. (به كوشش فرامرز طالبی و محمد گلبن). تهران: دنیای کتاب.
• فراهانی، حسن. (1385). روزشمار تاریخ معاصر ایران (جلد2، چاپ اول). تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
• قورخانچي، محمدعلي (صولتنظام). (1360). نخبه سيفيه. (به كوشش منصوره اتحاديه و سيروس سعدونديان). تهران: تاريخ ايران.
• كتاب نارنجي: گزارشهاي سياسي وزارت امور خارجه روسيه تزاري دربارهی انقلاب مشروطه ايران (جلد اول، چاپ 2). (1367). ترجمه حسين قاسميان و به كوشش احمد بشيري). تهران: نور.
• کرزن، جورج ناتائیل. (1380). ایران و قضیه ایران (جلد اول، چاپ5 و جلد 2). (ترجمه غلامعلیوحید مازندرانی). تهران: علمی و فرهنگی.
• كميته تخصصي نام نگاري و يكسان سازي نامهاي جغرافيايي. سازمان نقشه برداري كشور. بازيابي از: http://geonames.ncc.org.ir
• مسلمانیان قبادیانی، رحیم. (1387). اسنادی از روابط ایران و روسیه از صفویه تا قاجاریه (چاپ اول). تهران: وزارت امور خارجه.
• معرفي راهآهن شمال. اداره كل راه آهن شمال ايران. بازيابي از: http://shomal.rai.ir.
• معيني، اسدالله. (1344). جغرافيا و جغرافياي تاريخي گرگان و دشت. تهران: طبع كتاب.
• مقصودلو، حسينقلي (وکیلالدوله). (1363). مخابرات استرآباد (جلد اول). (به كوشش ايرج افشار و محمدرسول درياگشت). تهران: تاريخ ايران.
• مکنزی، چارلز فرانسیس. (1359). سفرنامه شمال: گزارش اولين كنسول انگليس در رشت از سفر به مازندران و استرآباد (چاپ اول). (ترجمه منصوره اتحادیه (نظام مافی)). تهران: گستره.
• ميرزا ابراهيم. (1355). سفرنامه استرآباد، گيلان و مازندران. (به كوشش مسعود گلزاري). تهران: بنياد فرهنگ ايران.
• ناصرالدينشاه قاجار. (1356). روزنامه سفر مازندران. (تصحيح ايرج افشار). تهران: فرهنگ ايران زمين.
• نتیجه سرشماری نفوس و مسکن سال 1390.
• نصيري مقدم، محمدنادر. (1374). گزيدهی اسناد درياي خزر و مناطق شمالي ايران در جنگ جهاني اول. تهران: دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي.
• نقشههاي باستاني بندرگز. فرهنگستان هنر ايران. فهرست آثار تاريخي ثبت شدهی ايران. بازيابي از: http://www.iranshahrpedia.ir.
• نوري، مصطفي، و سرایلو، اشرف. (1390). اسناد استرآباد و دشت گرگان در دوره مشروطه (چاپ اول). تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
• نوري، مصطفي، و سرایلو، اشرف. (1390). انقلاب اسلامي در گرگان و دشت (چاپ اول). تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي.
• ليست تقسيمات كشوري. پورتال وزارت كشور. بازيابي از: www.portal2.moi.ir