خرید و دانلود مقاله

ابوعامر جرجانی


ابوعامر جرجانی

AbooAmerJorjani

نحوی، ادیب، خوشنویس، محدث، فقیه و مفسر بزرگ قرن پنجم قمری.

از تاریخ ولادت امام شیخ ابوعامر فضلبن اسماعیلبن فضل تمیمی جرجانی اطلاعی در دست نیست، اما با استناد به سخن ابن اسفندیار در این مورد که بیشتر اشعار وی در مدح قابوس بن وشمگیر است، میتوان احتمال داد که تولد او تا پیش از سال 380ق بوده است.

درگذشت وی را اسماعیل پاشابغدادی در حدود سال 445ق ذکر کرده، اما این مطلب با توجه به گزارش سفر ابوعامر به نیشابور و غزنه در سال 458ق، درست نیست. حموی، درگذشت او را در دوران زندگی عبدالغافر فارسی، مؤلف کتاب «السیاق لتاریخ نیسابور»، که شرح حال ابوعامر را در آن آورده، میداند و با توجه به آنکه باخرزی، کتاب دمیه القصر را بین سالهای 464 تا 466ق نگاشته و در این راه از همیاری ابوعامر بهرهمند شده و روایتهای متعددی را هم به طور مستقیم از او نقل قول کرده و هیچ کجا ذکری از درگذشت او به میان نیاورده، به احتمال بسیار، تاریخ درگذشت وی پس از سال 466ق بوده است.

برادرش، ابوالفرج مظفر بن اسماعیل نیز مردی زاهد، فقیه، ادیب، شاعر و محدث بود که شعری از او در مدح شیخ‌‏الرئیس ابوالمحاسن گرگانی به جای مانده و به اعتقاد ابوعامر، در میان مردم، از خود وی محبوبتر و عزیزتر بوده است.

ابن اسفندیار به اشتباه، ابوالمجد بن قاضی القضاه ابوبشر فضل بن محمد جرجانی را فرزند ابوعامر پنداشته، در حالی که باخرزی به صراحت، نام ابوالمجد را ذیل نام قاضی ابوبشر آورده و با عبارت «اِبنُه»، وی را فرزند قاضی معرفی کرده است.

قفطی، او را فاضل خراسان و ابناسفندیار، او را یکی از امامان چیرهدست عالم خوانده، عبدالغافر فارسی نیز او را از بزرگان عصر، نوادر روزگار، نیکو نظم، نیکو نثر، خوش معاشرت، متین در فضل و همراه بزرگان نامیده است. ابوالشرف عماد بن علی هندو، به نقل از پدرش ابوالفرج، شعری در وصف او روایت کرده و محمد بن محمود نیز در «سر السرور» به تعریف و تمجید از او پرداخته است.

ابوعامر در نوجوانی، از برخی دانشمندان اسماعیلی زادگاهش و دیگر بزرگان آنجا، از ابونصر بن رامش مقری، ابو سعد بن رامش، ابوبکر احمد بن علی بن خلف شیرازی و ابوالقاسم اسماعیل بن زاهر نوقانی که عبدالغافر فارسی از آنها حدیث شنیده بود، همچنین از ابوبکر احمد بن منصور مغربی در سال 458ق و ابوالقاسم حمزه بن یوسف بن ابراهیم سهمی جرجانی، مؤلف مشهور تاریخ جرجان، حدیث شنید و روایت کرد.

در جوانی، نزد شیخ‏‌الرئیس ابوالمحاسن سعدبن محمدبن منصور گرگانی که در زمان حکومت سلطان محمود غزنوی، رئیس گرگان بود و برخی دیگر از بزرگان آن دیار، به خوشنویسی و کتابت پرداخت.

برخی منابع، امام ابوبکر عبدالقاهر بن عبدالرحمن جرجانی، نحوی و ادیب بزرگ همعصرش را از استادان او برشمردهاند که به احتمال زیاد، درست نیست، زیرا بنابر مجموع آنچه از منابع برمیآید، ابوعامر از نظر سنی، از عبدالقاهر بزرگتر یا با وی هم سن بوده است. دلیل دیگر، نوشتههای باخرزی است که در سال 444ق، به جرجان آمد و در همسایگی عبدالقاهر ساکن شد و از ابوعامر و کتابش، قلائدالشرف، در تألیف کتاب دمیه القصر بسیار بهره برده، اما هیچ اشارهای به شاگردی او نزد عبدالقاهر نکرده، ولی دو شعر در ده بیت از عبدالقاهر در مدح ابوعامر ذکر کرده است. ابراهیم بن محمد ابواسحاق فراوی نسوی کاریزی نیز به نقل از استادش، ابونصر عبدالعزیز بن محمد علائی ابیوردی، شعر سوم دیگری از عبدالقاهر در وصف ابوعامر روایت کرده است. البته برخی نیز او را تنها همنشین و همراه عبدالقاهر میدانند.

پایه و مرتبهی دانش ابوعامر چنان بود که پس از همراهی و همنشینی با مشایخ و بزرگان عصر، به دعوت خواجه نظامالملک طوسی، وزیر نامدار آلب ارسلان و ملکشاه سلجوقی، در کتابخانهی مدرسه نظامیهای که خواجه در نیشابور بنیان نهاده بود، مشغول شد تا دانشجویان و طلاب عربی از فضل و دانش وی بهرهمند شوند.

ابوعامر از یاران نزدیک امام ابوالحسن علی بن حسن باخرزی و از راویان اصلی شعر، در نگارش کتاب «دميه القصر و عصره اهل العصر» محسوب میشد، چنان‏که باخرزی، نام او را بیش از هفتاد بار در کتابش آورده و گفته است که بدون کمک و یاری او، هرگز به هدفش از نگارش کتاب دست نمییافت. به همین دلیل، او را در دو بیت ستوده و در مقدمه کتابش هم او را در کنار شیخ‌‏الرئیس ابوالمحاسن و امام عبدالقاهر، به عنوان سه تن از بزرگان کم نظیر جرجان چنین وصف کرده: «عرصههای اعتبار از او آباد است.» و در بیتی این سه تن را مدح گفته است.

از شاگردان ابوعامر در هیچ یک از منابع نامی برده نشده است. تنها فقیه ابوسعید منصور بن سهل جوینی، از شاگردان امام رکن الاسلام ابوالمعالی، که در شعبان سال 466ق، در نیشابور به حضور باخرزی رسیده بود، ابوعامر را در زمرهی امامانی که آنها را ملاقات کرده و مهر تأیید آنها را دریافت کرده، نام برده است.

• آثـار

البیان فی علم القرآن یا البیان فی علوم القرآن.

عروق الذهب من اشعار العرب در زمینه شعر و گزینش آن.

سلوه الغرباء.

قلائد الشرف یا قلاده الشرف، در تمامی فنون شعر که در آن همه مدایح نظامیه را گردآوری کرده است. این اثر، یکی از منابع ظهیرالدین ابوالحسن بیهقی مشهور به ابن فندق در تدوین کتاب معروف تاریخ بیهق و باخرزی در تألیف کتاب دمیه القصر به شمار میرود.

الشعر: ابن اسفندیار به او نسبت داده و بیشتر در بردارندهی قصیدههایی است که در مدح امیر شمس المعالی قابوس بن وشمگیر زیاری سروده است.

مقدمهای بر کتاب «جونه الند» اثر ادیب یعقوب بن احمد نیشابوری در شعبان سال 458ق در نیشابور. ادیب یعقوب به منزل ابوعامر رفت و از او خواست تا به خط خودش مقدمهای بر کتاب شعری که به تازگی نگاشته و آن را «جونه الند» نامیده بود، بنگارد. کتاب مزبور شامل مجموعه اشعار ادیب یعقوب و دیگر شاعران وقت بود. گویا پس از اتمام مقدمه، ادیب نیشابوری آنچه را که جرجانی نگاشته بود، در مجلسی میان جمعی از حاضران میخواند. یاقوت حموی موفق شد به اصل کتاب و خط ابوعامر دست یابد. او مقدمه جرجانی را با اشعاری چند در کتاب خود آورده است. حموی میگوید که ابوعامر همه این تصنیفها و آثار خود را در غزنه به شیخ اجل عبدالحمید هدیه کرد. در عصر حاضر، از هیچ یک از کتابهای او اثری به جای نمانده است.

چنانچه از منابع موجود برمیآید، جرجانی دیوانی نداشته و تنها حدود یکصد بیت از اشعار او به طور پراکنده در منابع موجود نقل شده است.

 

منابع

• ابن‏‌عساکر، ابوالقاسم علی‏‌بن‏‌حسن‏‌بن‏‌هبه‏الله. (1421ق). معجم الشیوخ (جلد اول، چاپ اول). (تحقیق تقیالدین وفاء). دمشق: دارالبشائر.

• الباخرزی، علی‏‌بن‏‌حسن‏‌بن‏‌علی‏‌بن‏‌ابی‏‌الطیب. (1414ق). دمیه القصر و عصرة اهل العصر (چاپ اول). (تحقیق محمد التنوجی). بيروت: دارالجیل.

• البغدادی، اسماعیل پاشابن‏‌محمدامین. [‏بی‌‏تا]. ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون (جلد 2). (تصحیح رفعت بیگله الکلیسی). بيروت: دار احیاء التراث العربی.

• البیهقی، ظهیرالدین ابوالحسن. [بی‏تا]. لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب. (اژه نقیب کوره بلخ). [بیجا]. [بینا].

• الثعالبی النیشابوری، ابی منصور عبدالملک. (1403ق). یتیمه الدهر فی محاسن اهل العصر (جلد 5، چاپ اول). (تصحیح قمیحه مفید محمد). بيروت: دارالکتب العلمیه.

• الزبیری، ولید بن احمد الحسین، ایاد بن عبداللطیف القیسی، مصطفی بن قحطان الحبیب، بشیر بن جواد القیسی و عماد بن محمد البغدادی. (1424ق). الموسوعه. المیسره (جلد 2، چاپ اول). مدينه: مجله الحکمه.

• الزمخشری، جارالله ابی القاسم محمودبن‏‌عمر. (1418ق). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل (جلد 5، چاپ اول). رياض: مکتبه العبیکان.

• السیوطی، حافظ جلال الدین عبدالرحمن.  (1399ق). بغيه الوعاه فی طبقات اللغویین و النحاه (جلد 2، چاپ 2). (تحقیق ابراهیم محمد ابوالفضل). بیروت: دارالفکر. القفطی، جمال‏الدین ابوالحسن علی‏بن‏یوسف. (1424ق). انباه الرواه علی انباه النحاه (جلد اول، چاپ اول). بيروت: المکتبه العنصریه.

• الهادی، یوسف. [بيتا]. ابن فندق و تاریخ بیهق. (ترجمه سلمان ساکت). مزدک نامه، 2.

• بیهقی، محمدبن‏‌حسین. (1383). تاریخ بیهقی (چاپ 4). (تصحیح علی اکبر فیاض و محمدجعفر یاحقی). مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی.

• حاجی خلیفه. مصطفی بن عبدالله. [بی‏‌تا]. کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون (جلد اول). (تصحیح محمد شرفالدین یالتاقیا). بيروت: دار احیاء التراث العربی.

• حسینیخواه، میرتقی. (1384). فرهنگنامه مفاخر استرآباد و جرجان (جلد اول، چاپ اول). گرگان: پیک ریحان.

• حموی رومی، شهابالدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله. (1414ق). معجم الأدباء یا ارشاد الاریب الی معرفه الادیب (جلد 5، چاپ اول). (محقق احسان عباس). بيروت: دارالغرب الاسلامی.

• دهخدا، علیاکبر. [بيتا]. لغتنامه دهخدا. (ذیل واژه سهمی جرجانی). دانشگاه تهران.

• عمادالدین کاتب، محمدبن‏محمد. (1378). خریده القصر و جریده العصر (جلد 3، چاپ اول). تهران: آینه میراث.

• فریجات، عادل. (1426ق). الدعوات و الفصول للواحدی و لیس تحفه الظرفا و فاکهه اللطفا للثعالبی. التراث العربی، 98.

 

 

 

 

 

نظرات


ارسال نظر :






مقاله های مشابه