خرید و دانلود مقاله

کولی‌بایندر


کولی‌بایندر            /        Kowli-ye Bāyandor  

 

 

روستایی در دهستان زاوکوه، بخش پیشکمر شهرستان کلاله، استان گلستان.

این روستا در 17 کیلومتری شمال‌شرقی شهرستان کلاله در طول جغرافیایی ً25  َ33   ْ55  و عرض جغرافیایی ً04  َ31   ْ37  و در ارتفاع 200 متری از سطح دریا واقع شده است.[1]

روستا از شرق به روستاهای آق‌یاجی و پیشکمر، از غرب به روستای گوگجه، از شمال به روستای ئیل‌لی بدراق و ساری دره و از جنوب به روستای مهدی‌آباد، طوقه، قره‌بوران، رودخانه‌ی گرگان و جان‌گلدی منتهی می‌‍شود. روستای گوگجه و روستای آق‌یاجی با دو کیلومتر فاصله از این روستا، به ترتیب قبل و بعد از کولی بایندر قرار دارند.[2]  

پیشینه‌ی تاریخی روستا به طور دقیق مشخص نیست. به نظر یکی از ساکنان سالخورده‌ی روستا که متولد سال 1313ش است، بیش از چهار نسل در این محل ییلاق و قشلاق داشته‌اند تا این که با کشف آجرهای دیوار قزل‌آلانگ (1300ش)، درآنجا خانه‌های پایدار و ثابت بنا کردند.

به نظر میرزا مهدی استرآبادی، بایندر نام پسر کوک‌خان‌بن‌اغوز‌خان است که در زبان مغولی به معنای پر نعمت است.[3]  نام روستا برگرفته از طوایف بایندر است که به عنوان ساکنان اولیه‌‌ی آن شناخته می‌‍شوند. همراه با بایندرها چند خانواده از طایفه‌ی کولی هم سکونت داشتند. از ترکیب نام این دو طایفه، روستا به کولی‌بایندر نامیده شد. نظر دیگر برای نامگذاری روستا این است که چون ساکنان اولیه‌ی روستا در پای کوه سکونت داشتند آنان را کو+ لی (صاحب کوه) می‌نامیدند و از آنجا که ثروتمند بودند همراه با پسوند بای و یا بایندر شناخته شدند که در نهایت روستا به کولی‌بایندر نامیده شد. نظر دیگر بر این است که به جهت همسایگی با طایفه‌ی قِرق به آنان قِرق بایندر نیز گفته‌اند.[4]

بارنز عضو انجمن سلطنتی بریتانیا در سفرنامه‌ای که مربوط به مهر ماه سال 1211ش است از مسیر بجنورد و سرچشمه‌ی گرگانرود بازدید نمود. بر اساس توصیفات او از مشاهده‌ی این مسیر، به نظر می‌رسد که این مکان، بایندر و پیشکمر فعلی باشد.[5]  ملگونف به سال 1239ش، در کتاب خود گوکلان‌ها را به دو گروه دودورقه و حلقه داغلی تقسیم کرده‌ است. او گوکلان‌بایندر را به دو گروه آق‌قلیچ‌خانی با 123 چادر و نفس‌خانی 107 چادر معرفی می‌کند.[6]  کلنل ییت آبان ماه سال 1273ش، در بین ترکمن‌ها بود و از مشاهدات خود، درباره‌ی بایندر و اهالی آن توضیحات سودمندی می‌دهد. مطابق گزارش ییت در بایندر، خان روستا به استقبال وی آمد و او در آنجا شاهد آلاچیق‌هایی بود که در ردیف‌های بسیار منظم قرار گرفته بودند. او می‌نویسد: در بایندر اردو زدیم که پنج اُوبه یا روستا را شامل می‌شد که بر روی هم یکصد تا یکصد و چهل خانوار بودند. کلنل ییت به ویژگی‌های آنان اشاره داشته و می‌نویسد:

«تمام مردم نسبتا فهمیده بودند و بهره‌ای از خصوصیات شهری بودن را داشتند، خیلی به راحتی می‌توانستم از میان آنان عبور کنم، مثل این که در هندوستان و بین مردم آن دیار باشم.»[7]

میرزاعبدالرئوف حدود سال 1289ش، میان ترکمانان و اهالی بایندر بود. او در سفرنامه ی خود که به تحف بخارا مشهور است از مهمان‌نوازی  فردی به نام ملاهیبت یاد می‌کند.[8]  همزمان با قدرت یافتن رضا شاه این ناحیه جزو مناطقی بود که جنگ و خونریزی زیادی در آن رخ داد. پیشکمر به عنوان قرارگاه ترکمن‌ها به محاصره‌ی نیروهای رضاشاه در آمد اما در دوم آبان ماه 1304ش، به دست نیروهای جان‌محمدخان دولو فتح شد.[9]

درباره سرزمین بایندر در برخی گزارشات آمده که اقامتگاه چندین اوبه شامل 100 تا 140 خانوار است که در کناره رودخانه گرگان قرار دارند. بایندر نقطه‌ی ثابتی نیست، به عبارت دیگر رفتن به بایندر یعنی رفتن به اوبه‌هایی است که توسط طایفه‌ی بایندر اشغال شده است. این اقامتگاه در حد فاصل چاغور با فاصله 25 کیلومتر و ارکک‌لی 10 کیلومتر واقع شده است.[10]

یاخشی‌سعد آخوند تحصیل کرده در بخارا و نیز شاعری به نام ارازی‌دردی از افراد سرشناس و شناخته شده‌ی این روستا هستند.

مردم روستا به تحصیلات فرزندان خود اهمیّت ویژه‌ای می‌دهند.  این آبادی از نخستین روستاهایی است که شرایط تحصیل دختران در آن فراهم شده است. جوانان روستا در بسیاری از رشته‌های دانشگاهی تخصص‌هایی مانند قلب، جراحی زیبایی، دندان‌پزشکی و ...، دارند.[11]

روستاییان به زبان ترکمنی صحبت می‌کنند. همگی مسلمان، اهل سنت و حنفی مذهب هستند. اهالی روستا از طایفه‌ی گوکلان و زیر شاخه‌ی اصلی بایندر هستند.[12]   فاروق‌سومر بایندرها را اصیل‏ترین طایفه‌ی اوچ‌اوق‌ها می‌داند که در تاریخ غُزها، نقش مهمی را ایفا کرده‌اند.[13]   وامبری سال 1242ش، در میان ترکمن‌ها بود. او گوکلان‌ها را به ده گروه تقسیم کرده است. در گروه ششم به طایفه‌ی بایندر اشاره دارد و آن را شامل تیره‌های زیر معرّفی می‌کند: قالایجی، قرق، یاپاکی، یاجی، قصیر(کسر)، یازاگالیک (یاساق‌لیق) و تورنگ.[14]   قورخانچی نویسنده‌ی کتاب نخبه‌ی سیفیه گوکلان‌ها را به دو گروه حلقه‌داغلی و دودرغه تقسیم‌ نموده است. او بایندر را در گروه حلقه‌داغلی قرار داده و آن را شامل نُه طایفه‌ی کولی، آق‌یاجی، قره‌یاجی، چوروک، طرانک، قلای‌چی، کسر، کروک و یساق‌لق می‌داند.[15]  در کتاب فرهنگ جغرافیایی ایران گوکلان‌ها به ده گروه تقسیم شده‌اند. یکی از این گروه‌ها بایندر است که شامل نُه طایفه‌ی آق‌یاجی، قره‌یاجی، بایندر، کرم‌شیطان، چوروک، تران‌قلیچی، قیصر (کسر)، کورک و یساق‌لیک است.[16]

کشاورزی مهمترین پیشه‌ی روستاییان است.  نزدیک به دوهزار هکتار زمین کشاورزی در این روستا وجود دارد. گندم، کلزا، نخودفرنگی، هندوانه، آفتابگردان و ... ، مهمترین محصولاتی است که در این روستا کاشته می‌شود. حدود بیست سال پیش کشت پنبه در طوقه (منطقه ای در جنوب روستا) مرسوم بود، به طوری که تا اواخر پاییز مشغله‌ی اصلی کشاورزان و منبع درآمد آنان به حساب می‌آمد. دامداری پیشه‌ی دیگر روستاییان است. نزدیک به 500 راس گوسفند و 250 راس گاو در روستا وجود دارد. انار، انجیر، آلو و ...، از جمله درختان میوه است که در حیاط خانه‌های روستاییان کاشته می‌شوند.

روستای کولی‌بایندر به این دلیل که در دو راهی مسیر مراوه تپه و زاو قرار دارد و همچنین به خاطر نزدیک بودن به مرکز بخش (شهر فراغی) و نیز نزدیکی به مرکز شهرستان، جزو روستاهای مهاجرپذیر شناخته می‌شود. خانواده‌هایی از روستاهای کریم‌ایشان، پاشایی، قپان و حتی گلیداغ به این روستا مهاجرت داشته‌اند.[17]

دیوار تاریخی قزل‌آلانگ که از مرکز روستا عبور می‌کند، تپه‌ی جان‌گلدی، قره‌بورن و یلکن‌قایه از آثار باستانی موجود در روستاست که حفاری در آنها غیرمجاز است.[18]

آداب و رسوم اهالی روستا همچون سایر ترکمن‌ها است. مراسم عروسی، عیدین قربان و فطر، اقامه نماز تراویح، اعتکاف ده روز آخر ماه مبارک رمضان، آق‌آش و ... از جمله‌ی این آیین هاست. درست کردن جارودستی سنتی از جمله صنایع دستی مخصوص این روستاست. همچنین صنایع دستی مرسوم بین زنان و دختران عبارت است از: بالاک‌دوزی، قولانگ‌دوزی، تاره‌بافی، خورجین‌بافی، جوال‌دوزی، نمد مالی، نخ‌ریسی. غذاهای محلی نیز عبارتند از: یربورگ، دوومَچ، قره‌چوربا، سویت‌لی‌آش، کادلی‌خورش، پتیر، چکدرمه، اون‌آشی، قایش، شوله، ماش‌لی‌پوته، چوربا و ... . چورگ، آششیق، قاق‌دیر، قارانگ‌گوردم از بازی‌های بومی و محلّی قابل اشاره در روستاست.[19]

در گذشته خانه‌های روستاییان با نی و چوب‌های جنگلی ساخته می‌شد که نژده/ نشته خوانده می‌شد. به تدریج خانه‌های گِلی ساخته شد که نسبت به نژده عمر طولانی‌تری دارند و اکنون خانه‌ها با آجر و با سقف‌های حلبی، ایرانیت و ایزوگام ساخته می‌شود. در حال حاضر ساختمان‌ها تحت نظارت مهندسین و با شناژ و میلگرد ساخته می‌شود. در سال‌های اخیر مردم به ساختن خانه‌های گِلی و شومینه‌دار تمایل یافته‌اند.[20]

اسدالله معینی در کتاب جغرافیا و جغرافیای تاریخی گرگان و دشت جمعیت این روستا را تحت عنوان روستای پیشکمرکولی با 212 نفر ثبت کرده است.[21]

آمار جمعیت این آبادی بر اساس سرشماری نفوس و مسکن ایران به این شرح است:[22]

 

سال

خانوار

جمعیت

1335

*

[23] 212

1345

70

317

1355

57

303

1365

64

412

1375

70

327

1385

133

623

1390

139

564

1395

147

510

 

نخستین مسجد روستا با پیشنمازی یاخشی‌سعدآخوند، حدود سال 1300ش، با درختان جنگلی و گِل ساخته شد و پس از آن سه نوبت بازسازی شد. در نهایت ساختمان فعلی سال 1379ش، روی دیوار تاریخی قزل‌آلانگ ساخته شد. حضور نخستین آموزگار سپاه‌دانش سال 1333ش، به این روستا آمد. گازرسانی (1392)، برق (1357)، آب لوله کشی (1391)، تلفن (1385)، فیبر نوری (1392)، دکل مخابرات همراه اول و ایرانسل (1392)، مدرسه‌ی راهنمایی (متوسطه اول)، دبستان پسرانه و دخترانه، نانوایی و راه آسفالت از جمله امکاناتی است که در دسترس روستاییان قرار دارد.[24]

 

[1] . سازمان نقشه برداری کشوری.

[2]. شکفته، (1400).

[3] . استرآبادی، (1384)، ص 81.

[4] . عاشقی و شکفته، (1400).

[5] . بارنز، (1395)، ص 102.

[6] . ملگونف، ( 1376)، ص 124.

[7] . ییت، (1365)، ص 203.

[8] . میرزاعبدالرئوف، (1369)، ص 266.

[9] . جان‌پولاد، ( 1385)، ص44.

[10]  فرهنگ جغرافیایی ایران، (1329)، ج 3، ص 183.

[11] . عاشقی، دودمان و شکفته، (1400).

[12] . عاشقی و شکفته، (1400).

[13] .سومر، (1390)، ص 434.

[14] . وامبری، (1374)، ص 390.

[15] . قورخانچی، (1360)، صص 60-59.

[16] . کارکنان وزارت جنگ، (1380)، ص 909.

[17] . زایدلی و شکفته، (1400).

[18] . شکفته، (1400).

[19] . عاشقی و شکفته، (1400).

[20] . زایدلی و شکفته، (1400).

[21] . معینی، (1344)، ص 201.

[22] .  مرکز آمار ایران

[23] . در سرشماری پیشکمرکولی ثبت شده است.

[24] . زایدلی، عاشقی و شکفته، (1400).

 

 

منابع:

  • استرآبادی، میرزامهدی خان. (1384). فرهنگ ترکی به فارسی (چاپ دوم). تهران: نشرمرکز.
  • بارنز، آلکس.(1395). سفرنامه‌ی بارنز. ترجمه: حسن سلطانی‌فر. مشهد مقدس: به نشر.
  • ک‍ارک‍ن‍ان‌ وزارت‌ ج‍ن‍گ‌ ان‍گ‍ل‍س‍ت‍ان‌ م‍س‍ت‍ق‍ر در ه‍ن‍دوس‍ت‍ان‌. (1380). فرهنگ‌جغرافیایی ایران خراسان. ترجمه: کاظم خادمیان. مشهدمقدس: آستان قدس رضوی.
  • جان‌پولاد، سیداحمد.( 1385). سرگذشت یک افسرایرانی. تهران: پردیس‌دانش.
  • سازمان نقشه برداری کشوری، پایگاه نام‏های جغرافیایی ایران:http://gndb.ncc.org.ir/
  •  مرکز آمار ایران https://www.amar.org.ir/
  • سومر، فاروق. (1390). تاریخ‌غزها (ترکمن‌ها) تاریخ، تشکیلات طایفه‌ای و حماسه‌ها. ترجمه: وهاب ولی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
  • قورخانچی، محمدعلی. (1360). نخبه سیفیه (به کوشش منصوره اتحادیه). تهران:  نشرتاریخ ایران.
  • فجوری، ستاربردی. (1400). گفت و گوی شخصی با موسی شکفته  (عضو شورای روستا). (27/8).
  • فجوری، ستاربردی. (1400). گفت و گوی شخصی با ابراهیم عاشقی، فرهنگی و موسی شکفته (اعضای شورای شورای روستا). (27/8).
  • فجوری، ستاربردی. (1400). گفت و گوی شخصی با تاج‌محمد زایدلی، ابراهیم عاشقی، فرهنگی و موسی شکفته (اعضای شورای روستا). (27/8).
  • فجوری، ستاربردی. (1400). گفت و گوی شخصی با تاج‌محمد زایدلی، فرهنگی و موسی شکفته (اعضای شورای روستا). (27/8).
  • فجوری، ستاربردی. (1400). گفت و گوی شخصی با  حاجی طاغن گلدی عاشقی و موسی شکفته (اعضای شورای روستا). (27/8).
  • فجوری ستاربردی. (1400). گفت و گوی شخصی با حاجی طاغن گلدی عاشقی ، بدراق دودمان و موسی شکفته (اعضای شورای روستا)
  • معینی، اسدالله (1344). جغرافیا و جغرافیای تاریخی گرگان و دشت. تهران: چاپخانه‌ی شرکت سهامی طبع کتاب. 428ص.
  • ملگونف، گریگوری. ( 1376). کرانه‌های جنوبی دریای خزر. ترجمه: امیرهوشنگ امینی. تهران: کتابسرا. 1390ص.
  • میرزاعبدالرئوف، میرزاسراج‌الدین‌حاجی. (1369). سفرنامه‌ی تحف بخارا. ترجمه: محمداسدیان. تهران: بوعلی. 384ص.
  • وامبری، آرمینیوس. (1374). سیاحت درویش دروغین (چاپ پنجم). ترجمه: فتحعلی خواجه نوریان. تهران: علمی و فرهنگی. 557ص.
  • ییت، کلنل چارلزادوارد. (1365). سفرنامه خراسان و سیستان. ترجمه: قدرت‌الله روشنی زعفرانلو و مهرداد رهبری. تهران: یزدان. 461ص.

 

 

 

 

منابع:

تگ ها:    Kowli-ye bayandor

نظرات


ارسال نظر :






مقاله های مشابه